چکیده:
با وجود اختلافات و ناهمگونی هایی که در مضامین، مفاهیم و زیر بنای فکری خیام و ناصر خسرو، دو شاعر نام آور سده پنجم هجری، وجود دارد، در نگرش فلسفی و جهانی بینی این دو شاعر، مشابهت هایی نیز یافت می شود. هر دو درباره جهان، انسان، مرگ، ناپایداری روزگار، اندیشه های همسویی دارند که خواننده را به ژرف نگری ها و افق هایی تازه، رهنمون می سازد. اگر اشعار ناصر خسرو، منبعث از دنیای ذهنی و فلسفی اوست، شعر خیام نیز نتیجه اندیشه فلسفی و روحیه انتقادی و فکر جستجوگر و ژرف بین اوست که در رمز و راز جهان غور کرده و تجربیات فکری خاصی را برای او به ارمغان آورده است. این پژوهش بر آن است که تا به برخی از همسانی ها و مشابهت های فکری و فلسفی خیام و ناصر خسرو، در کنار دیگر اختلاف ها و ناهمگونی هایی که در نوع نگرش و جهان بینی این دو شاعر وجود دارد، بپردازد.فرضیه تحقیق نیز بر این اصل استوار است که در نوع نگرش و جان بینی این دو شاعر، همسانی ها و همگونی هایی وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
بررسي و تحليل مشابهت هاي فکري و شعري خيام و ناصرخسرو * (علمي – پژوهشي ) دکتر احمدرضا يلمه ها دانشيار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد دهاقان چکيده با وجود اختلافات و ناهمگونيهايي که در مضامين ، مفـاهيم و زيـر بنـاي فکـري خيام و ناصرخسرو ، دو شاعر نام آور سدة پنجم هجري ، وجود دارد ، در نگرش فلسفي و جهان بيني اين دو شاعر ، مشابهت هايي نيز يافت ميشـود .
اگر اشعار ناصرخـسرو ، منبعـث از دنيـاي ذهني و فلسفي اوست ، شعر خيام نيز نتيجۀ انديـشۀ فلـسفي و روحيـۀ انتقـادي و فکـر جستجوگر و ژرف بين اوست که در رمز و راز جهـان غـور کـرده و تجربيـات فکـري خاصي را براي او به ارمغان آورده است .
اين پژوهش بـر آن اسـت تـا بـه برخـي از همسانيها و مشابهت هاي فکري و فلسفي خيام و ناصر خسرو ، در کنار ديگر اختلاف ها و ناهمگونيهايي که در نوع نگرش و جهان بيني اين دو شاعر وجود دارد، بپـردازد .
بر اساس تمامي مطالب مذکور ميتوان مهـم تـرين اصـول انديـشه هـاي خيـام را کـه در اشعار او به گونه هاي مختلف بيان شده است ، اين چنين برشمرد : ١- غنيمت شمردن فرصت و عشرت جويي و تمتع از لحظۀ زندگي ؛ ٢- تأمل در راز هستي و سرنوشت آدمي ؛ ٣- تذکر مرگ و تأثر از ناپايداري و بياعتباري جهان ( همه چيز به سوي فنا )؛ ٤- باده ستاييهايي که ناشي از تفکر و تـدبر در هـستي و آفـرينش اسـت و نمـوداري است از تمتع از حيات زودگذر؛ ٥- ناتواني بشر در برابر تقدير و چيرگي مطلق سپهر .