چکیده:
انسان با داشتن دو بعد جسمانی و روحانی، که برآمده از نحوه تکوین برزخی اوست، از احکام مترتب بر هریک از عوالم روحانی و عالم اجسام برخوردار است. ترکیب عناصر، یکی از احکام عالم اجسام است. وجود عنصر هیولانی در مزاج، بستر سیر انسان به سوی کمال را فراهم کرده است. به هر میزان اجزای تشکیل دهنده انسان از تعادل بیشتری برخوردار باشند، کمال وجودی او بیشتر است. انسان در میان موجودات، از اعتدال مزاج بیشتری برخوردار است. در میان افراد انسانی نیز انسان کامل دارای اعدل مزاج هاست. نحوه هستی او در مراحل تنزلات در قوس نزول، در این اعتدال مزاج تاثیر بسزا دارد؛ زیرا سیر او در عالم عناصر، تا تشکیل بدن عنصری، گرفتار تعویقات و توقفات نبوده ـ به اصطلاح ـ احدی السیر است. آنچه وجود اعتدال مزاج در انسان کامل را ضروری می سازد آن است که تعدد نفوس انسانی و خساست و شرافت نفس انسان متاثر از شرافت و دنائت هیکل و بدن عنصری اوست که با تامین قابلیت در جانب قابل، موجب تعدد نفوس گردیده است. تشکیل مزاج عنصری انسان کامل برگرفته از نورانیت او در عوالم بالاست. اعتدال در نشئه عنصری، نمونه ای از اعتدال در عالم امر است؛ زیرا در صقع ربوبی نیز به مظهر حکم عادل نیاز است تا با عدالت میان اعیان ثابته حکم نماید و صاحب این مظهر حکم، حقیقت محمدیه است. همچنین لازمه جمعیت در انسان کامل آن است که آثار تمام حقایق را به صورت متعادل، بدون غلبه هیچ اثری نسبت به اثر یا آثار دیگر، بروز دهد. برای عنصری انسان کامل نیز مشمول چنین قاعده ای بوده، مزاج عنصری انسان کامل را در بالاترین نقطه از اعتدال قرار می دهد.
Given the fact that man has two aspects: physical and spiritual، which is ascribed to the way he was created in the intermediary world، his life is governed by laws concerning the World of Spirit and laws concerning corporeal world. The combination of elements is one of the laws concerning corporeal world. The existence of material element in temperament prepares the ground for man’s journey toward perfection. The more equable man’s constituents are the higher، the degree of his ontological perfection will be. Compared with other creatures، man has a more equable temperament. In as far as human beings are concerned a perfect man has equable temperament. The mode of his existence in the grades of descensions shown in the arc of descent has a significant effect on this equability، because his motion in the world of elements to reach an elemental body is not limited to cunctation and cessations، i.e. it is a one-way motion. What makes equability of temperament necessary for a perfect man is the multiplicity of human soul، man’s misery and self-esteem which are influenced by his/her honour and elemental body which results in multiplicity of souls. The element temperament of a perfect man is ascribed to his/her spiritual characteristic. Equability in elemental emanation is an example of equability in the Sphere of divine command، because the manifestation of a fair judge is required in the presence of God so that he may make a fair judgement among eternal hecceities، and the owner of such as a judgment is the Mohammadian reality. Also، most important of all is that the effects of all realities in a perfect man without the domination of one effect over the other. In order to have an elemental perfect man who is not excepted from this rule، elemental temperament make a perfect man reach the highest point of equability.
خلاصه ماشینی:
اهمیت و جایگاه اعتدال مزاج در تكوّن انسان عارفان بر این عقیدهاند كه همه ارواح جزئیة انسانی، حیثیات مندمج در نفس كل (لوح محفوظ) هستند كه وقتی بدن و مزاج انسانی در رحم مادر شكل گرفت قابلیت دمیدن روح در او ایجاد شده، نفس ناطقه جزئیه متولد میگردد(ابنعربی، بیتا، ج2، ص568).
پس میتوان گفت: كیفیت نفوس انسانی برآمده از كیفیت مزاجهای عنصری حاصل از این تسویه است: «فإنّه من حیث النفخ الإلهی لا تفاضل و إنّما التفاضل فی القوابل»(ابنعربی، بیتا، 2، ص568)؛ چراكه بدن انسان مانند مكانهایی است كه نور خورشید از مسیر آنها تابیده میشود.
بر این مبنا، ضروری است كه انسان كامل، كه بیشترین حقیقت انسانی در وی ظهور یافته است، به طریق «برهان إنّی»، دارای بیشترین حد از اعتدال مزاج شخصی باشد.
تحقق سایة نور وحدت، همان امتزاج عناصر است كه بهسبب حركات آسمانی، به تدریج، صورت میگیرد تا كمال و تمام این رجوع، در وجود انسان كامل اتفاق افتد: «حتّى یتمّ به الرّجوع عند وجود الانسان الكامل الأعدل مزاجا بالنّسبة إلى أشخاص نوعه»(كاشانی، 1380، ص693)؛ زیرا مزاج او در مقایسه با دیگر اشخاص انسانی، اعدل امزجه است؛ همانگونه كه در میان خلایق و موجودات عنصری، مزاج انسانی نیز نسبت به مزاج غیرانسانی اعدل امزجه است(كاشانی، 1380، ص 693).
نتیجهگیری مزاج عنصری به مركب از عناصر و طبایع گفته میشود كه در انسان، از اعتدال بیشتری نسبت به دیگر اجناس و انواع از حقایق عالم طبیعت برخوردار است.