چکیده:
نگاهی به سابقه اقتباس از متون ادبی در هنرهای نمایشی ازجمله سینما، تلویزیون و تئاتر در جهان نشان میدهد که اقتباس میتواند خلاهای متنی موجود در بخش تئاتر و سایر انواع نمایش را به بهترین وجه پر کند. در ادبیات فارسی، به رغم توصیفی بودن متون ادبی، کم نیستند آثاری که ظرفیت های نمایشی زیادی دارند و میتوان با بهره گیری از آن ها به غنای متون نمایشی افزود. یکی از این آثار که به دلیل شهرت منطق الطیر و تذکرةالاولیاء، ارزش های ادبی و هنری آن کمتر شناخته شده ، الهینامه عطار نیشابوری است . این اثر سرشار از حکایت های داستانی است که برخی از آن ها از ظرفیت های نمایشی بسیاری برخوردارند و تاکنون موردتوجه پژوهشگران قرار نگرفته اند. در این مقاله با تکیه بر جایگاه و اهمیت اقتباس از آثار ادبی، به روش توصیفی-تحلیلی و براساس تعریف قرن هجدهمی از تئاتر ارسطویی، ظرفیت های نمایشی حکایت زن پارسا بررسی و وجوه معنایی و ویژگیهای ساختاری و ... آن ، به عنوان زمینه ای مناسب برای اقتباس تحلیل میشود.
خلاصه ماشینی:
"نبود گونۀ ادبیات نمایشی ارسطویی در ایران به آن معنی نیست که متون ادبی فارسی فاقد ظرفیت های نمایشی است و نمیتوان از آن ها در عرصۀ نمایش بهره برد، بلکه برعکس ، ویژگیهای داستانی مشترک برخی از حکایات ادبی کهن با درام ، میتواند راه را برای اقتباس نمایشی هموارتر سازد؛ یعنی برخلاف نمایشنامه های غربی که مستقیما برای نمایش نگارش یافته است ، حکایت های فارسی هم مانند بسیاری از آثار نمایشی درخشان جهان که منشأ پیدایش آن ها آثار ادبی بوده است ، میتواند با گذر از مرحلۀ بازنویسی و اقتباس ، با حذف ، اضافه ، تلفیق ، جابه جایی و یا تبدیل ، برای مخاطب به نمایشنامه مبدل شود.
رسیدن گناهکاران به سزای اعمال خویش ، انتصاب همسر به عنوان شاه و مرد اعرابی به وزارت و فراهم شدن فضایی خوش و امن برای عبادت کردن زن ، نتیجۀ کلی حکایت به شمار میرود؛ نتیجه ای که مانند بسیاری از نمایشنامه ها و فیلم های رایج در جهان با ساختار ارسطویی قرون قبل از سدة هجدهم ، به ویژه تراژدی هم خوانی ندارد.
بهره گیری عطار از موضوعی جذاب و گیرا که مبتنی بر مناسبات طبیعی بین زن و مرد در تمام اعصار و جوامع است و بیان بزنگاه های احساسی که اغلب ، جزئی از حرف - های مگو در عرصه های اجتماعی به شمار میرود؛ همچنین به کارگیری شخصیت پردازی قابل درک و باورپذیر؛گفت وگوهای روان و تأثیرگذار و صحنه پردازی عینی؛ در کنار ساختاری قوی و منسجم دارای آغاز، میانه و پایان با گره افکنی ها و بحران ها و گره - گشاییهای متعدد، توانسته است وجوه نمایشی این حکایت را بالا برد، تا جایی که روند اقتباس از آن را تسهیل سازد."