چکیده:
محدودیت منابع و عوامل تولید از بزرگترین چالشهای اقتصادی است. از این رو در این تحقیق سعی شده است تا با استفاده از ترکیب روش اقتصادسنجی پانل دیتا و مدل برنامهریزی هندسی (حالت خاصی از برنامهریزی غیر خطی)، الگویی در راستای تخصیص بهینه مهمترین نهادههای تولید به زیربخشهای مختلف کشاورزی کشور تعیین گردد. هدف این الگو دستیابی به بیشترین حجم ارزش افزوده در بخش کشاورزی با توجه به محدودیت منابع و نهادههای تولید میباشد. متغیرهای تصمیم در این تحقیق مقدار و درصد بهینه تخصیص نیروی کار، حجم سرمایهگذاری و انرژی به هر یک از بخشهای زراعت، باغبانی، دامداری، طیور، شیلات و صنایع تبدیلی و تکمیلی میباشد. دورهی زمانی مورد استفاده در این تحقیق 7 ساله(1375تا 1388) و بهصورت مقطعی میباشد. نتایج این تحقیق درصدهای بهینه تخصیص نهادههای تولید را به هر یک از زیربخشهای کشاورزی تعیین نموده که حاکی از آن است که الگوی فعلی تخصیص نهادههای نیروی کار، حجم سرمایهگذاری و نهادهی انرژی در زیربخشهای کشاورزی کشور بهینه نمیباشد و با اجرای الگوی بهینه پیشنهادی کشور میتواند به 5% ارزش افزوده بیشتر(یعنی حدود 18730 میلیارد ریال) در بخش کشاورزی دست یابد. طبقهبندیJEL: Q18, C61, E65
The objective of this paper is to determine optimum allocation of inputs in different agricultural sub-sectors by using a combination of econometric methods and Geometric Programming. Selected inputs are labor، capital and energy for allocation to sub-sectors of cultivation، horticulture، livestock، poultry، fisheries and agricultural industries. Panel data was used for period of 1997 to 2010. The results showed that the current pattern of input allocation was not optimum and using inputs based on optimal patterns could increase agriculture value added at least by 5 percent (18،730 billion Rials).
خلاصه ماشینی:
"تخصیص بهینه نهاده های تولید، برنامه ریزی غیر خطی مقید، برنامه ریزی هندسی، پانل دیتا، تابع تولید پیشگفتار در این تحقیق مهم ترین زیربخش های تولیدی در بخش کشاورزی کشور به شش گروه زراعت ، باغبانی، دامداری(سبک و سنگین )، طیور، شیلات و صنایع تبدیلی و تکمیلی تقسیم بندی شده است .
این در حالی است که تابع هدف مساله در فرآیند تخصیص بهینه منابع تولید در این تحقیق ، دستیابی به بیشترین میزان ارزش افزوده برای کشور در تولید این محصولات با توجه به نیاز بخش تقاضا(مصرف ) و مقدار در دسترس نهاده های تولید مورد نظر(قیود و محدودیت ها) میباشد.
در رابطه ی (٢) متغیرهای تصمیم یا همان مجهولات مساله مقادیر بهینه هر یک از نهاده های انرژی و سوخت (ژول )، حجم سرمایه گذاریهای صورت گرفته (میلیون ریال ) و حجم نیروی کار شاغل (نفر) در هریک از زیربخش های کشاورزی مورد نظر میباشد که در نهایت و با حل این مدل برنامه ریزی غیرخطی میتوان مقادیر و سپس درصدهای بهینه ی آنها را تعیین نمود.
در نهایت با حل مدل برنامه ریزی ریاضی غیرخطی نشان داده شده در رابطه ی (١٧) می توان مقادیر و به تبع آن درصدهای بهینه تخصیص هر یک از نهاده ی تولید را به زیربخش های کشاورزی مورد نظر تعیین نمود که این نتایج در جداول (٧) تا (٩) و همچنین شکل های (١) تا (٤) قابل مشاهده میباشد."