چکیده:
تفسیرهای جزمی متن ادبی را با رویکردی قاطع بررسی میکنند؛ خواه این تفسیرها برگرفته از آرای سنتی باشند خواه در خلال رویکردهای مدرن . اما در رویکرد پساساختارگرایانه ، متن ادبی معنای قطعی و نهایی خود را ازدست میدهد؛ به عبارتی دیگر، از اهمیت مرکزیت معنایی در آن کاسته میشود؛ ازاین رو، خوانش های متفاوت از متن امکان پذیر میشود که هرکدام میتوانند از سویی به دنیای متن وارد شوند. شعر حافظ یکی از متونی است که همواره در کشاکش تقابل ها تفسیر و تحلیل شده است . در این پژوهش ، با استفاده از نظریه ژاک دریدا که همخوانی زیادی با فضای شعر حافظ دارد، سعی شده است خوانش سلطان محمد نقاش از شعر حافظ در نگارة «مستی لاهوتی و ناسوتی» تحلیل شود. برخلاف تفاسیر گفته شده که به دنبال قطعیت معنایی در متن هستند، نگارة «مستی لاهوتی و ناسوتی»، اثر سلطان محمد، این تقابل ها را درهم شکسته ، خوانشی نو به دست میدهد. یافته های پژوهش که به روش تحلیلی تاریخی به دست آمده اند، نشان میدهند این نگاره براساس نوع پرداخت در ترکیب بندی هندسی، رنگ و شخصیت پردازی، جهانی از مفاهیم را خلق میکند که اسیر حوزه ای خاص /نشده است و ابهام و ایهام شعر حافظ را حفظ میکند. بر این اساس ، میتوان گفت تضمین دریافت معنای نهایی در این نگاره وجود ندارد؛ زیرا نگاه بیننده هم زمان دو جهان لاهوت و ناسوت را تجربه میکند و جهت گیری تصویر به سمت حوزه ای خاص فرومیپاشد.
خلاصه ماشینی:
"ساختارگرایان اطمینان داشتند روشی را یافته اند که به کشف معنای حقیقی و قطعی متن منجر میشود؛ اما به راستی چنین دیدگاهی درمورد متونی همچون دیوان حافظ صادق است ؟ آیا بیشتر پژوهش های انجام شده در این حوزه ، به نفع جهتی خاص حکم صادر نمیکنند؛ همانی که در مکتب ساختارگرایی ذیل تقابل های دوتایی مطرح میشود؟ اما روابط بین آثار هنری، خود گویای جهانی دیگر است .
oag/aae//meeo:) / / تصویر ٢ نگارة «جشن عید» اثر سلطان محمد (منبع : کری ولش ، ١٣٨٤: ٦١) در این میان ، نگارة «مستی لاهوتی و ناسوتی» با خلق فضایی متفاوت با دیگر نگاره های مذکور، جهانی مبهم پیش روی مخاطب قرار میدهد و هم زمان دو عالم لاهوت و ناسوت را به تصویر میکشد.
اما همچنان این پرسش ها برای بیننده مطرح است : اگر قائل به پذیرش معنای نمادین رنگ های زرد و آبی باشیم ، پراکندگی آن ها را در قسمت های مختلف و متضاد نگاره چگونه تفسیر کنیم ؟ از این گذشته ، اگر این رنگ ها را فقط جزئی از گفتمان واقع گرایانه یا طبیعت - گرایانه در نقاشی این عصر بدانیم ، چگونه اهمیت انتخاب این دو رنگ از سوی نگارگر تبیین میشود؟ آیا باید بر «شطرنج بیانتهای» دریدا صحه گذاشت ؟ همان بنیادی که میباید بازی را برپا نگه دارد و از خلال آن سخن بگوید (هوی، ١٣٨٥: ١٩٠)."