چکیده:
تحولاتی که از سال 2011 منطقه خاورمیانه را در بر گرفت از کشور تونس آغاز شده و سرانجام دیگر کشورهای عربی خاورمیانه را نیز تحت تاثیر قرار داد. علل و عوامل گوناگونی از جمله فقر، فساد موجود در کشورها، حضور حاکمان مستبد در راس حکومت در بروز این تحولات نقش داشته اند. یکی از عوامل تاثیر گذار در بروز اعتراضات مردمی مساله ی محرومیت است. انچه مسلم است اینکه نادیده گرفتن و بی توجهی و نیز سرکوب خواسته ها و نیازهای مردم، محرومیت را در پی خواهد دشات که به مرور این مساله از حالت ذهنی خارج شده و در قالب خشونت و اعتراضاات عمومی نمایان می شد. از جمله ی کشورهایی که با این تحولات و اعتراضات مردمی مواجه شد، کشوریمن بود. این نوشتار سعی دارد تا اعتراضات مردمی در یمن را در چارچوب نظریه ی محرومیت نسبی تد رابرت گار مورد بررسی قرار داده و نقش محرومیت در بروز حرکت های مردمی در این کشور در دوران حکومت علی عبداله صالح نشان دهد
Sparking the Middle East and North African (MENA) uprisings from Tunisia impressed other Arab countries in the region from 2011ts socio-economic and political deprivations as the most effective cause of onward. Upheavals connote of disappointment and frustration from the existing socio-economic and political situations. In spite of various common causes for the Arab uprisings this paper intends to spotlights socio-economic and political deprivation as the most effective cause for the Arab uprising in general and Yemen in particular. Yemen، one of the MENA countries، has been witnessing sever socio-economic deprivation and Abdullah Saleh''s despotic and authoritative rule for three decades. Suppression and ignoring the basic request s of Yemenis people brought them frustration and disappointment of any reform and change and led them to revolt against Saleh''s regime. Thus، the main aim in this paper is to highlight the Yemen''s pubic protests based on the relative deprivation theory of Ted Robert Gurr which considers deprivation as the main cause of turmoil in its various forms.
خلاصه ماشینی:
com ** عضو هیات علمی و استادیار علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد خرم آباد *** کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحدخرم آباد 83 مقدمه سه دهه حکومت مستبدانه علی عبداله صالح بر یکی از فقیرترین کشورهای جهان و منطقه خلیج فارس سرانجام باعث شد تا گروه های مختلف که از سوی رژیم سرکوب شدند علیه حکومت صالح به پا خیزند که از شمال تا جنوب این کشور را در بر می گرفت .
وی بیش از سه دهه با تکیه بر موازنه قبیله ای و کمک ارتش و نیروهای امنیتی قدرت را در اختیار خود گرفته بود ولی سرانجام در ١٦ فوریه ٢٠١١ مردم یمن برای پایان دادن به حاکمیت غیر دموکراتیک و وابسته به غرب صالح به میدان آمدند و مبارزه اجتماعی خود را با رژیم صالح آغاز کردند که در نهایت بر طبق طرح شورای همکاری خلیج فارس با دادن مصونیت قضایی به صالح ، وی از کشور خارج شده و طی یک انتخابات فرمایشی «عبد ربه منصورهادی » که معاون صالح بوده است ، به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.
به رغم وجود قانون اساسی نسبتا دموکراتیک یمن نسبت به دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ، تحولات پس از اتحاد در سال ١٩٩٠ تاکنون حاکی از روند رو به رشد اقتدارگرایی دولت علی عبداله صالح همراه با سرکوب معترضین جنوب ، گروه های اسلام گرا و همچنین جمعیت ٤٠ درصدی شیعیان زیدی است .