چکیده:
سه دهه بعد از تحولات سیاسی ناشی از انقلاب اسلامی، طبقه متوسط جدید با توجه به توسعه کمی اش تلاش بیشتری برای ایفای نقش در حوزه های مختلف سیاسی و اجتماعی و ... داشته است. در این میان به دلیل شکل گیری طبقه متوسط جدید طی نوسازی امرانه در عصر پهلوی و هویت دولتی آن،این طبقه تا به امروز نتوانسته است هویت نسبتا مستقلی- به عنوان طبقه ای که موتور محرکه جامعه به سمت توسعه سیاسی بشمار می اید-از خود ارائه دهد. چنانکه به رغم توسعه کمی،در طی سه دهه بعد از انقلاب به طور نسبی ایستار ذهنی ان به سمت از خودبیگانگی حرکت کرده و شاهد انفعال سیاسی و مشارکت سیاسی به شکل سلبی ان و نه ایجابی این طبقه بوده ایم.نتایج تحقیق نشان می دهد که هویت یابی طبقه متوسط جدید در گام اول منوط به کوچک کردن دولت و در گام دوم منوط به توسعه جامعه مدنی،احزاب و سازمان هایی که این طبقه را نمایندگی می کنند،می باشد.
In the last three decades after Islamic revolution، the middle class has shown effort to assume more and role to play in the various sectors of socio-politics. However، this class due to its historical dependency on government and its identification with the autocratic rule of Pahlavi the second in the course of modernization spearheaded by Pahlavi''s regime، has not been able so far to clean itself from stigma of having associated with the overthrown Pahlavi regime. This lingering stigma has hampered any effort by this class to play its role as the engine of mobility of political development. As the result of its sociopolitical ineffectiveness this class has become alienated and too marginalized to be able to play role in sociopolitical arena. For the building of middle class identity the first step must be the smaller government and thereafter the effort should be directed toward the building of civil society in support the causes of this class.
خلاصه ماشینی:
بنابراین این نوشتار در بحث توسعه سیاسی به بررسی میزان مشارکت سیاسی طبقه متوسط در تحولات جامعه اشاره دارد و مشارکت به معنای فعالیت ارادی اعضای یک جامعه در امور محله شهر و روستا و کشور خود چه به صورت مستقیم و چه به صورت غری مستقیم تعریف شده است که جهت شکل دادن به حیات اجتماعی و سیاسی صورت میگیرد.
به عقیده لرنر 35 همدلی از شهر، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی، متأثر گردیده ، موجبات بسط مشارکت انسان ها را در حیات اجتماعی فراهم میسازد (لرنر، ١٣٨٣: ١٠٠-٨٧) بنابراین میبیم ین دانیل لرنر شاخصه های اصلی که برای توسعه بیان میدارد که شهرنشیین و میزان سواد و استفاده از وسایل ارتباط جمعی و مشارکت سیاسی و اقتصادی از شاخص های اصلی طبقه متوسط شهری میباشد که لرنر تاکید بسیاری به گسترش قشری با چنین خصوصیات در راستای حرکت جامعه به سوی مدرنیته دارد.
بنابراین امری که در طی بعد از انقلاب مشاهده می گردد نشان میدهد، عدم شکل گیری هویت نسبی مستقل طبقه متوسط جدید از دولت چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ اجتماعی و آموزشی، انفعال و سرخوردگی (در مشارکت های سیاسی ) و در نهایت ازخودبیگانگی را در این طبقه بیشتر کرده و در نتیجه حرکت به سمت توسعه سیاسی در کشور را به شکلی کند همراه کرده است .