چکیده:
ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ در ادﺑﯿﺎت ﻣﺘﺎﺧﺮ اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺟﺎﯾﮕﺎه وﯾﮋه ای دارد. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿـﺮ ﻣﯽ ﮐﻮﺷـﺪ ﺗﺎ راﺑﻄﻪ زوال ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺎ ﺗﺤﻮﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺼـــﺮ را ﺑﺮرﺳـــﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ. ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮر، اﺑﺘﺪا ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ و ﺗﺌﻮرﯾﮏ ﺳـــﻨﺘﯽ و ﺟﺪﯾﺪ در ﺑﺎب ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺗﺸﺮﯾﺢ ﮔﺮدﯾﺪه و در اداﻣﻪ، ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻓﺎﮐﺘﻮرﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی، ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬار ﺑﺮ ﮐﺎﻫﺶ و ﻧﻬﺎﯾﺘﺎ زوال ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ادوار ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﺎرﯾﺦ ﻣﻌﺎﺻـﺮ ﻣﺼﺮ، ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﻧﻘﺶ اﯾﻦ روﻧﺪ در ﺗﺤﻮﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری ﺟﺪﯾﺪ ﻣﺼﺮ ﻧﺸﺎن داده ﺷﺪه اﺳﺖ.
Social capital، as the most important form of capital، has a special place in the recent literature of political economy and political sociology. The present study attempts to investigate the relation between reproduction crisis of social capital and transformation issue and political modernization in Egypt society. For this purpose، first، the conceptual، traditional and new theoretical issues of social capital have been described. Then، the most important economic، cultural and political factors affecting the reduction and eventually the decline of social capital in different periods of the history of modern Egypt have been studied. Finally، the role of reproduction crisis of social capital in the new structural changes in Egypt is shown in detail.
خلاصه ماشینی:
بدین منظور، ابتدا مباحث مفهومی و تئوریک ســـنتی و جدید در باب سرمایه اجتماعی تشریح گردیده و در ادامه ، مهمترین فاکتورهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تأثیرگذار بر کاهش و نهایتا زوال سـرمایه اجتماعی در ادوار مختلف تاریخ معاصـر مصر، مورد مطالعه قرار گرفته و نقش این روند در تحولات ساختاری جدید مصر نشان داده شده است .
گفتار دوم : بحران سرمایه اجتماعی در خاورمیانه و مصر جدید ١- اهمیت خاورمیانه و قدرت های بزرگ قرن بیستم واقعیت جغرافیایی و تصور جغرافیایی دیگری را به آنچه خاورمیانه بوده است اضافه کرد و آن این بود که خاورمیانه به عنوان بزرگترین منبع نفت جهان برای به حرکت در آوردن چرخ های اقتصاد جهان شناخته شد و از اهمیت بالایی برخوردار گردید.
با توجه به اینکه منطقه خاورمیانه در زمینه های مختلف از اهمیت قوق العاده ای برخوردار است بنابراین همواره جایگاه ویژه ای در سیاست های قدرت های بزرگ داشته و سیاست های خارجی این دول در تحولات کشورهای خاورمیانه عامل اساسی محسوب شده که در این نوشتار بدلیل اهمیت سیاست های این قدرت ها در شکل گیری تحولات این منطقه و برنامه ریزی صورت پذیرفته جهت تحقق اهداف تعیینی دول بزرگ و تاثیر برنامه ها در ایجاد یا افول سرمایه اجتماعی، عاملی موثر شناخته میشود که از جمله این برنامه ها میتوان به استراتژی دولت آمریکا در خاورمیانه که در قالب طرح خاورمیانه بزرگ تدوین گردیده اشاره کرد: بعد ازحمله تروریسـتی ١١ سـپتامبر این نظریه در بین سیاستمداران و افکار عمومیغرب به ویژه آمریکا قدرت گرفته اسـت که شـرایط و سـاختار سـیاسی و اقتصادی نا مطلوب کشورهای خاورمیانه یکی از دلایل رشـد تروریسـم بین المللی میباشـد.