چکیده:
شاعران در آثار تعلیمی و عرفانی، برای بیان آموزههای مورد نظر خود، از صور هنری گوناگونی مانند تمثیل و نماد استفاده میکنند. هدف از نگارش این مقاله نیز بررسی تصاویر هنری و بهویژه نمادهای ساخته شده با کودک و دوران کودکی در این آثار است. در اشعار عرفانی و تعلیمی، نه تنها اندیشههایی دربارة چگونگی تربیت کودکان وجود دارد، بلکه هر یک از مراحلی که کودک پشت سر میگذارد تا به بزرگسالی میرسد، دستمایة ساختن تصاویر گوناگون قرار گرفته است. کودک و دوران کودکی نمادی از افراد نادان و ناتوان، سالکان مبتدی، انسانهای دنیامدار، ظاهر بین، گرفتار هوا و هوس و مقلد است. در برخی مواقع به کودک و دوران کودکی، بهخصوص زمانی که رمز سالکان و عارفان قرار میگیرد، نگاه مثبتی دیده میشود؛ اما در بیشتر مواقع نگرش به آنها منفی است و صفتهایی همچون نادان، ناقص، غافل، ترسو، گرفتار ظواهر و هوا و هوس و انجامدهندة کار بیهوده به آنها نسبت داده میشود.شعر،
Poets use different artistic forms، such as allegory and symbol to express their thoughts in educational and mystic works. In particular، this paper is to investigate the artistic images and symbols made with the theme of “child” and “childhood” in these works. Not only there are some thoughts about child training in educational and mystic poems، but each of his growth stages، up to his adulthood، can be considered as a symbolic theme. Child and childhood are symbols of foolish and weak people، novice wayfarers، and the ones who are secularist simple-minded self-seeker imitators. However، there is sometimes a positive approach to child and childhood، particularly when they are the symbols of mystics، but they are often attributed as foolish، faulty، ignorant and timid people who live ineffectively.
خلاصه ماشینی:
در ایـن حکایت ناودان ، نمادی از زندگی دنیوی؛ افتادن ، رمزی از سقو در زندگی دنیـوی؛ کـودک در حال افتادن ، نمادی از انسان ها و کودک بر بام آورده ، مظهری از پیامبران است : غژ غژان آمـد بـه سـوی طفـل ، طفـل وارهیــد او از فتــادن ســوی ســـفل ز آن بــود جــنس بشــر پیغمبــران تــا بــه جنســیت رهنــد از نــاودان (مولوی، ١٣٨٤: ٥٧٠) مولانا جان را همچون کودکی میبیند که به شیر وابسته شده است ، اما شـیر چیـزی جز هوا و هوس های شیطانی نیست : طفل جـان از شـیر شـیطان بـاز کـن بعــد از آنــش بــا ملــک انبــاز کــن (همان : ٦٣) سنایی برای انسان هایی که فقط در راه عشق مدعی هستند، از نماد کـودک اسـتفاده میکند و از آن ها میخواهد به این مسیر وارد نشوند: کـــودکی رو ز دیـــو چشـــم بپـــوش طفل راهـی تـو شـو ز خـود خـاموش (سنایی، ١٣٨٣: ٢٣٨) در شعر او، کودک، مظهر افرادی است که هنوز ترک تعلق نکرده اند: تــا ابــد بــا قــدم حــدث طفــل اســت وان که صافی برون ازیـن ثفـل اسـت (همان : ١٢٧) همچنین کودک نمادی از افراد حریصی است کـه تنهـا بـه بهـره منـد شـدن از دنیـا مشغول هستند؛ افرادی گرفتار نفس که تا وقتی به مشکلی برنخورند، متنبه نمیشوند: کودکــان را حــرص گوزینــه و شــکر از نصــیحت هــا کنــد دو گــوش کــر چــون کــه درد دنــبلش آغــاز شــد در نصـیحت هـر دو گوشـش بـاز شـد (همان : ٦٩٦) کودکان بیش از مردان شیفتۀ ظواهر و رنگ ها میشوند.