چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط بین صفات شخصیت، سبکهای مقابله و بهزیستی ذهنی در دانشجویان دختر و پسر بود. 446 دانشجو (167 پسر و 279 دختر) به فهرست پنج عامل (BFI؛ جان، دوناهو و کنتل، 1991)، نسخه کوتاه فهرست مقابله با موقعیتهای تنیدگیزا (CISS؛ اندلر و پارکر, 1990) و مقیاسهای بهزیستی ذهنی پاسخ دادند. به منظور بررسی تفاوتهای جنسیتی در صفات شخصیت، سبکهای مقابله با تنیدگی و مقیاسهای بهزیستی ذهنی از تحلیل واریانس چندمتغیری و به منظور ارزیابی روابط بین متغیرهای مکنون و اندازهگیری شده در الگوی مفهومی, از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج MANOVA نشان داد که به طور کلی، بیـن دو جنس از نظر عامـلهای برونگرایی و روانرنجورخویی، سبکهای مـقابله مسألهمدار، هیجانمدار و اجتنابی و مقیاسهای عاطفه مثبت، عاطفه منفی و رضایت از زندگی تفاوت معنادار بود. نتایج SEM نشان داد که بهزیستی ذهنی بالا از طریق نمرات بالا در عامل برونگرایی و نمرات پایین در عامل روانرنجورخویی و سبک مقابله هیجانمدار، پیشبینی شد. همچنین، نتایج نـشان داد که رابـطهی بین عاملهای برونگرایی و روانرنجورخویی تنها از طریق سبک مقابله هیجانمدار میانجیگری شد. در این الگو، تـمام وزنهای رگـرسیونی از نـظر آماری مـعنادار بوده و متغیـرهای پیشبینیکنندهی الگو، 85/0 از واریانس بهزیستی ذهنی را تبیین کردند. نتایج پژوهش حاضر، ضرورت بازشناسی نقش ویژگیهای شخصیتی و متغیر جمعیتشناختی جنسیت را در پیش بینی بهزیستی ذهنی دانشجویان مورد تأکید قرار میدهد. تلویحات یافتههای پژوهش حاضر برای روان شناسان سلامت بحث میشود.
The purpose of this study was to examine the relationships among extraversion، neuroticism، coping styles and subjective well-being. 419 students (167 male 279 female) completed the Big Five Inventory (BFI، John، Donahue & Kentle، 1991)، the Coping Inventory for Stressful Situations (CISS، Endler، & Parker، 1990) and the Scales of
Subjective Well-being. Multivariate Analysis of Variance (MANOVA) and Structural Equation Modeling (SEM) were used to assess the gender differences in personality traits، coping styles and subjective well-being and the relationships among latent and measured
variables in the conceptual model، respectively. MANOVA results indicated that significant gender differences were found on personality traits، coping styles and subjective well-being. SEM Results indicated that higher levels of subjective well-being were predicted by higher scores of extraversion and lower scores of neuroticism factor and scores of emotion oriented coping style. Results also indicated that the relationship between extraversion and neuroticism factors and subjective well-being by emotion oriented coping styles is mediated. All of the regression weights in the model were statistically
significant، and model's predictors accounted for 85% of the variance in subjective well-being. The findings emphasize the need to recognize the role of personality traits and gender differences in predicting subjective well-being. Implications of these results are
discussed for health psychologists.
خلاصه ماشینی:
"نتایج مطالعه شکری , دستجردی , دانشورپور, غنایی , زین آبادی و گراوند (زیر چاپ ) همسو با یافته های مطالعات ریف و کیز (۱۹۹۵) و ولوراس و بوسما۱(۲۰۰۵) با هدف بررسی تفاوت های جنسیتی در مقیاس های بهزیستی روان شناختی ریف با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس و پس از کنترل متغیر سن نشان داد که بین دو جنس در مقیاس های رشد فردی و روابط مثبت با دیگران از نظر آماری تفاوت های معناداری وجود دارد.
بحث و نتیجه گیری نتایج تحلیل های واریانس چـندمتغیری پژوهش حاضر، در بررسی این سوال که آیا بین دو جنس از نـظر عامل های بـرون گرایی و روان رنجورخویی ، سـبک های مقابله و مقیاس های بهزیستی ذهنی تفاوت معناداری وجود دارد یا خیر نشان دادنـد که بین دو جنس از نظر ترکیب خطی عامل های برونگرایی و روان رنجورخویی ، سبک های مقابله مسأله مدار، هیجان مدارو اجتنابی ومـقیاس های عاطفه مثبت ، عاطفه منفی و رضایت از 1- Weston & Gore زندگی تفاوت معنادار وجود دارد.
نتایج مطالعات مختلف نشان داده اند که افراد با 1- Tamers, Janicki, & Helgeson 2- Roysamb 3- DienerOishi, Lucas 4- Pavot, Fujita, Diener 5- Steel, Ones 6- DeNeve, Cooper 7- King, Miner روان رنجورخویـی بالا در مواجـهه با موقعیت های تنیدگی زا از راهـبردهای مـنفعلانه از قـبیل اجتناب ، خودملامت گری ، تفکر آرزومندانه و همچنین شیوه های مبتنی بر ستیزه جویی بین فردی از قبیل واکنش های خصمانه ، تخلیه ی هیجانی (برون ریزی هیجانات منفی ) استفاده می کنند (کاردام و کراپیک ، ۲۰۰۱؛ هرن و میشل ، ۲۰۰۳)."