چکیده:
فمینیستها معتقدند که تمدن بشری، مردسالار و تحت کنترل مردان است و به گونهای سازماندهی و اداره میشود که زنان را در همة جنبههای فرهنگی و اجتماعی به مردان وابسته میکند. همچنین مدعی هستند که پیوسته تفکر مردسالار بر آثار ادبی حاکم بوده و این آثار غالبا به قهرمانان مذکر پرداختهاند و زنان در آنها نقشی حاشیهای داشتهاند. از اینرو، لزوم بازنگری در متون ادبی گذشته و به چالش کشیدن آن و نیز تولید آثاری با انگیزة نمایاندن عواطف و احساسات زنانه و مخالفت با قراردادهای مردسالار جامعه را پیشنهاد میکنند. علاوه بر نویسندگان زن، برخی نویسندگان مرد نیز چنین اندیشههایی را در آثارشان بازتاب دادهاند و به نمایاندن وضعیت نابسامان زنان و تفکر نادرست جامعه دربارة آنان پرداختهاند. بهرام بیضایی از این دسته نویسندگان است و در نمایشنامههایش به تبیین جایگاه زن و نشان دادن چهرهای متفاوت از او میپردازد و از این نظر با فمینیستها همسو و همصدا میشود. نگاه سلطهجو، تحقیرآمیز و جنسی و ابزاری جامعة مردسالار به زن و البته منفعل نبودن و شوریدن زنان در برابر آن، از جمله مهمترین مسائل فمینیستی در نمایشنامههای بیضایی است. مقالة حاضر، قرائتی فمینیستی از سه نمایشنامة پردهخانه، حقایق دربارة لیلا دختر ادریس و ندبه است.
خلاصه ماشینی:
جنبش های زنان در اعتراض به تبعیض ها و نابرابریها و تلاش برای به دست آوردن حقوق مدنی خود به ویژه حق رأی، با تأکید بر اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی از عوامل مهم و تعیین کننده در شکل گیری فمینیسم و طلیعۀ آن به حساب میآید؛ نهضتی که در اواخر دهه ١٩٦٠م در اروپا و آمریکا ظهور کرد و در عرصۀ نقد ادبی، حضوری جدی و چشمگیر یافت که البته مرهون نویسندگانی چون ویرجینیا ولف (١٩٤١-١٩٨٢) و سیمون دو بوار (١٩٠٨-١٩٨٦) بود» ) Sage and ٩٢ :١٩٩٣ ,Smith( و بعدها نظریه پردازان معروف خود را یافت که از شاخص ترین چهره های آن ، الین شووالتر(Elaine Showalter) ، ژولیا کریستوا (Julia Kristeva) ، الن سیکسو (HelenSixou) و لوسه ایریگاری (Luce Irigaray) هستند که تأکیدشان بر تفاوت عمیق نوشته های زنان و مردان ، غیبت امر زنانه از نظام پدرسالارانۀ زبان و اعتقاد به بازنمایی عریان جنسیت مؤنث و زنانگی در نوشتار است (سلدن و ویدوسون ، ١٣٨٤: .
در این نظام مردسالار آن قدر سلطه و سیطرۀ خواستۀ مرد به امری عادی تبدیل شده است که حتی زنان هم عصر لیلا نیز به این باور رسیده اند که بهترین راه ، قبول خواستۀ غالبا نامعقول مردان است و اگر زنی برای اثبات حقانیت انسانیاش برخیزد، مورد تحقیر و نفرت دیگر هم جنسان خود قرار میگیرد.