چکیده:
مسئله «گناه» با سعادت یا شقاوت و سرنوشت انسان رابطه ای تنگاتنگ دارد. از نظر صدرالمتالهین، گناه چیزی جز مخالفت با اوامر و نواهی الهی نیست که مانع از رسیدن انسان به سعادت و کمال می شود. علاوه بر این، او گناه را عملی می داند که موجب ظلمت قلب شده، انسان را به سوی شهوات می کشاند. وی معتقد است عوامل و زمینه های متعدد و مختلفی در وجود انسان و یا در خارج از وجود او، انسان را به سوی گناهان سوق می دهند. از جمله این عوامل حب دنیا، هوا های نفسانی، جهل انسان، قلب، شیطان و تقلید کورکورانه هستند، اما او نقش اصلی در انجام گناهان را به انسان نسبت می دهد؛ زیرا او دارای قدرت اختیار و اراده است. از این رو، انسان مسئول همه گناهان خود است.
خلاصه ماشینی:
"همچنین وجود دنیا را تیره و تاریک دانسته است؛ چراکه مستلزم گناه و بدی هاست (صدرالمتألهین، 1383ب، ج 4، ص 165)؛ هرچند که نمی توان منکر علاقة انسان ها به دنیا شد و طبیعی است که ریشة این علاقه مندی به زایش آدمی در دامان دنیا و رشد و پرورشش در آن بازمی گردد؛ جایی که او با رفتار و اعمال اختیاری به تکامل می رسد و آخرت خویش را می سازد و از این جهت گفته اند که آدمی فرزند دنیاست و دنیا مادر اوست و هیچ فرزندی را برای مهر ورزیدن و محبت به مادر سرزنش نمی کنند؛ اما صدرالمتألهین در عباراتی به نکوهش دنیا پرداخته است.
او بیان می کند که شیطان ها با اینکه کارشان جز گمراهی و ضلالت انسانها چیز دیگری نیست، ولی این خود از الطاف و نعمت های الهی است، و آنها عبث خلق نشده اند؛ زیرا اگر در آفرینش آنها مصلحتی نمی بود، پدید نمی آمدند؛ چون صدور چیزی که هیچ گونه هدف و کارایی نداشته باشد، به سبب جایز نبودن بیهودگی و زشتی در کار و فعل او و کوتاهی و تعطیل در ایجاد او، از خدای بزرگ محال است (صدرالمتألهین، 1371الف، ص 366).
از نظر صدرالمتألهین آفرینش جهل بالعرض است نه بالذات؛ زیرا صادر از خداوند جز خیر نیست و ذاتا جز برای غایت خیر نیز نمی باشد؛ مانند افعال نیک و طاعات؛ در حالی که جهل شر و بدی است و موجب انجام گناهان در انسان می شود؛ چنان که یادآور می شود که خیرات و نیکی ها ذاتا مقتضی و مقدرند و بدی ها بالعرض مقدرند (صدرالمتألهین، 1383ب، ج 4، ص 345)."