چکیده:
تحلیل نوع ارتباط میان اجزاء مرکب واژه «مردمسالاری دینی»، میتواند آثار بسیاری بر ماهیت نظام سیاسی و کیفیت ادارة آن داشته باشد. اگر ترکیب میان دو جزء این مرکب واژه، از قبیل ترکیب وصفی باشد، مردمسالاری دینی، دارای هویتی اصیل بوده و نه تنها حیثیت مردمسالاری نظام سیاسی با حیثیت دینی آن، در تنافی نخواهد بود، بلکه معرّف هویتی متمایز از نظام سیاسی است که مردمسالاری موجود در آن، مبتنی بر متن دین بوده و عاریت گرفته از نظام غرب نیست. بر اساس این قرائت، سنخ تدبیر مردم در نظام سیاسی، گونهای خاص از مردمسالاری است که ضمن بومی بودن، و استناد به نصّ، از مزایای نظامهای دموکراتیک و تئوکراتیک برخوردار بوده و از مضرّات آنان نیز مبرّاست. در این نظام سیاسی، مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی، دو روی یک سکه بوده و در کنار هم، برای تحقّق نظام سیاسی مردمسالار ضروری میباشند. در حالیکه قول به ترکیب اضافی برای این مرکبواژه، مستلزم پذیرش خاستگاه مردمسالاری در غرب، و جایگزاری محتوای دینی برای این شکل از حکومت در نظام اسلامی است.
خلاصه ماشینی:
"در اندیشه امام خمینی، «جمهوری» شکل حقوقی رژیم است که توسط خود مردم تعیین میشود و بر نظر اکثریت مردم مبتنی است، بر این اساس، جمهوریت، به همان معنایی اراده میشود که در همه نظامهای جمهوری وجود دارد، بدین صورت که فرم و شکل حکومت را جمهوریت نظام تشکیل میدهد و مطابق آن، مردم باید در کنار هم، برای سرنوشت جامعه و کشورشان تصمیم گرفته و بر اساس قوانین اسلام، بهعنوان دین کامل، جامع و محور باور غالب شهروندان جامعه، این مسیر را عملیاتی کنند.
۳. در برخی عبارات حضرت علی(، شورای عمومی برای تعیین رهبر را بر عهده مهاجر و انصار دانسته، گزینش مردم را موجب رضایت الهی اعلام داشته است: «إنما الشوری للمهاجرین و الأنصار فإن إجتمعوا علی رجل و سموه إماما کان ذلک (لله) رضی» (نهجالبلاغه، نامة 6)؛ شورا (در تعیین رهبر) از آن مهاجرین و انصار است، پس اگر آنان بر شخصی وحدت نظر پیدا کرده و او را امام خویش قرار دادند، این امر مورد رضایت خداوند خواهد بود.
حضرت علی( نیز پس از ماجرای سقیفه، ضمن تأکید بر حقانیت خویش در این قضیه، ضرورت همراهی مردم و مقبولیت را خاطر نشان کرده و وجود مشروعیت بدون مقبولیت را برای به دست گرفتن حکومت، ناکافی اعلام داشته است: «لنا حق فإن أعطیناه و إلا رکبنا أعجاز الإبل وإن طال السری» (فیض الاسلام، 1375، ص 1096)؛ ما را حقی است؛ اگر دادند بستانیم و گرنه ترک شتران سوار شویم و برویم؛ هر چند شبروی به درازا بکشد."