چکیده:
سلسلههای پادشاهی ایران از گذشتههای دور با گرجیها مناسبات ویژهای داشتهاند. جایگاه سرزمین گرجیها، این مردم را در مرکز توجه دو قدرت بزرگ جهان باستان؛ شاهنشاهی ایران و امپراتوری روم قرار داده بود. پس از سرنگونی شاهنشاهی ساسانی و تشکیل حکومت اسلامی، رقابت ایران با روم برسر گرجستان به پایان رسید. پادشاهان صفوی، برای به دست آوردن غنایم و به ویژه زنان و دختران و پسران (غلامان و کنیزان ) گرجی که در زیبایی پرآوازه بودند، گرجیها را همواره مورد تاخت و تاز قرار میدادند و بر این تهاجمات «جهاد» یا «غزا» نام مینهادند. پس از سرنگونی صفویه و ناتوانی حکومت ایران، پادشاهان گرجی به فکر استقلال افتادند و هرگاه از سوی دربار ایران نگران میشدند درصدد جلب هواخواهی روسیه برمیآمدند تا اینکه آغا محمدخان قاجار در 1209هجری به گرجستان تاخت و دست به کشتار همگانی و غارت زد. گرجیها در این تاخت وتاز چنان خشونت و سنگدلی از سپاه آغامحمدخان دیدند که دیگر هرگز به سوی ایران بازنگشتند و کینه سختی از ایرانیها به دل گرفتند. این مقاله میکوشد مناسبات شاهان صفوی با گرجیها را با تکیه بر اهداف آنها بررسی کند.
Dynasties of kings of Iran had a particular relations with Georgians from the old era. The position of Georgians، land have caused that two super powers of the Old Age، Iran emperors، and Roman Empire، to give attention to this nation. After collapse of Sasani kingdom and establish of Islamic government، rivalry with Roman for Georgia ended.
Safavid kings were attacking Georgia always، to lead in to captivity the people، especially the yang girls and the boys، that they were very pretty and nice، and to acquisition of spoils. They name this attacks ،Jehad and Ghaza (holy war). On Safavid period، Georgia belonged to Iran kingdom. But Aqa Muhammad Khan، the Qajar king attacked Georgia and massacred the people and took very captives. Hence، the Georgians became weary from Iran and went towards Russia. This essay studies Safavid relations with Georgians by stress on aims of Safavidkings.
خلاصه ماشینی:
پس از سرنگوني صفويه و ناتواني حکومت ايران ، پادشاهان گرجي به فکر استقلال افتادند و هرگاه از سوي دربار ايران نگران ميشدند درصدد جلب هواخواهي روسيه برميآمدند تا اين که آغا محمدخان قاجار در ١٢٠٩هجري به گرجستان تاخت و دست به کشتار همگاني و غارت زد.
پادشاه گرجستان به روم پناهنده شد و روميها لازيکا٩ را نيز به سوي خود جلب کردند و اين هم موجب جنگ ميان ايران و روم شرقي شد.
ق ، شاه عباس ، کستنديل (کنستانتين ) خان را که از روزگار حمزه ميرزا وليعهد شاه سلطان محمد، در دربار ايران به عنوان گروگان به سر ميبرد، به حکومت شروان فرستاد.
شاه عباس او را به نزد خود خواند اما کستنديل از روي غرور اين دعوت را نپذيرفت و درصدد برآمد که به گرجستان برود و از آنجا عازم شروان شود.
پس 37 از کشته شدن کستنديل ، شاه عباس ، تهمورس خان را به اميري گرجستان کاختي و در ١٠١٥ لوارساب را به اميري گرجستان کارتلي ٣٨ منصوب کرد.
٣٩ شاه عباس براي اين کار سفراي زيادي نزد لوارساب فرستاد اما او اعتنايي نکرد و اعلام نمود که خواهرش نامزد تهمورس خان امير کاختي شده است .
در اين ميان مردم ارزاد و تيانات از توابع کاخت به دليل هواخواهي از تهمورس و نيز خودداري بزرگان آن قوم ازپذيرش عيسي خان مسلمان ، مورد خشم شاه عباس قرار گرفتند.
٤٥ از آنجا که شاه عباس تصميم گرفته بود در صورت خودداري لوارساب از بازگشت به سوي او، حکومت کارتيل را به پسر گرگين خان بسپارد، لوارساب نگران شد و در سال ١٠٢٣ هـ.