چکیده:
یکی از مسائل بسیارمهم درهر بخش از تاریخ، منابع مختلفی است که در تاریخنگاری هر دوره مورد استفاده قرار میگیرند و یا به نوبه خود از منابع تاریخنگاری آن دوران محسوب میشوند. در دوران سلجوقیان حاکمیت «اندیشه ایرانشهری» برذهن مورخان ایرانی، اولین تحول را در اندیشه آنان به جای گذارد. در دوران حکومت مغول- ایلخانی، مورخان به نگارش تواریخ جهانی پرداختند و دومین تحول مهم در اندیشه این قشر ایجاد گردید. پس از تشکیل حکومت تیموریان، مورخان این دوران سنتهای تاریخی نگاری ایرانی را به ارث بردند، با این وجود تاریخ نگاری در این دوران با اینکه از ویژگیهای خاصی نیز برخوردار بود، سه مرحله را پشت سرگذاشت: دوران تیمور، شاهرخ و سلطان حسین بایقرا.
در مقاله حاضربا توجه به این مراحل سهگانه صرفا «منابع تاریخنگاری ایران در دوران تیموریان» مورد بررسی قرارگرفته است و محور کلیدی آن بررسی اجمالی منابع مختلف تاریخنگاری در دوران موردنظر و نیز دریافت گرایشهای متفاوت نویسندگان و مورخان این دوران درنگارش مطالب است. بدین منظور تلاش گردیده تا با استفاده از منابع تاریخی و مطالعات نوین مربوط به این دوره و با توجه به روش تحلیلی- تاریخی به گردآوری وتدوین مطالب پرداخته شود.
The subject variety of historical sources- as literary، geographical and religious books– is the one of the most important issues in historiography. This different source which used in compilation of history in every period، step by step، became as the historical sources of this period. In the Seljuk era “Iranshahri thought” dominated the minds of Iranian historians، and it makes the first change in historians' thought. During the Mughal-Ilkhanid‟s era، historians began writing global histories، and as result، the second major change occurred in historical thought. After the Establishment of the Timurid rule، historians of this period inherited the traditions of the former Persian historians. Historiography of this period، despite the fact that certain features are- that addressing it requires a separate article- three steps behind: Timur، Shahrokh and Soltan Hosein Baygar's period. The key focus of this paper is a cursory examination of different historiography sources in Timurid era and understanding the different orientation of the authors and historians in writing this content. Therefore attempted to use the sources of modern historical studies of the period and the historical analysis and by considering the new methods، subjects and data were collected and compiled.
خلاصه ماشینی:
در اولين مرحله نويسندگان کتب متأثر از سنت نگارشي مورخان دوران ايلخاني بودند که اغلب در نواحي غربي و مرکزي ايران قرارداشتند، به عبارتي در اولين مرحله ، نويسندگان عصر تيموري در تداوم سنت نگارش دوران ايلخاني که بر پايه سنت هاي مغولي قرارداشت به نوشتن کتب پرداختند که از آن جمله ميتوان به «روزنامۀ غزوات هندوستان » نوشتۀ غياث الدين علي يزدي اشاره نمودکه محور اصلي مباحث اين کتاب شرح زندگي و فتوحات تيمور گورکاني بود.
اين سنت در دوران تيموريان به صورت جزيي از سوي مورخاني مانند نظام الدين شامي، شرف الدين علي يزدي، ميرزا حيدر دوغلات ، سيد علياکبر ختايي، خواجه غياث الدين نقاش و عبدالرزاق سمرقندي تداوم يافت ، اما در عوض مورخان دوران تيموري اغلب به نگارش تواريخ عمومي پرداختند که پاره اي از آنها مانند کتاب «مجمل التواريخ » نوشته فصيحي خوافي بصورت سالنگاري نوشته شدند.
«جامع التواريخ حسني» نوشتۀ «حسن بن شهاب الدين يزدي»که به «بايسنغرميرزا» تقديم شد،٥ و نيز «تاريخ خيرات » يا «اصح التواريخ » نوشته محمدبن فضل اله موسوي ٦، کتاب «الفصول السلطانيه في الاصول انسانيه » (در باب انساب و تاريخ ) از مؤلفي گمنام که به ابراهيم سلطان تيموري اهداء شد،٧ و نيز «تاريخ کبير» نوشتۀ جعفر بن محمد بن حسن جعفري مشهور به «اکمل التواريخ » و کتاب «تاريخ واسطي» که شامل وقايع آغاز خلقت تا وقايع سال ٨١٧ تأليف جعفري ٨ است ، از ديگر تواريخ عمومي اين دوران ميباشند.