چکیده:
قانون اساسی بهدلیل نقشی که در تمشیت روابط بین افراد و دولت دارد، از اهمیت جدی برخوردار است. به همین نسبت، تعیین معنای دقیق مفاهیم آن در تنظیم بهتر این رابطه مهم است. هنجارهای دینی ذکرشده در قانون اساسی، از جمله مفاهیمیاند که نقش مهمی در قانون اساسی دارند. هرچند معنای اجمالی این واژگان مشخص است، بهدلیل نداشتن معنای تفصیلی پیشینی، بالجمله روشن نیست. در این بین، مفهوم «موازین اسلامی» به دلایل مختلف کمی و کیفی اهمیت بیشتری دارد. مسئلهی این مقاله تعیین معنای دقیق برخی از این هنجارهای دینی با محوریت مفهوم موازین اسلامی است. در این پژوهش با دلایل مختلف از جمله معادلیابی این هنجارها با هنجارهای مصطلح در فقه اسلامی، ثابت شده است که این مفهوم از نظر معنایی متفاوت با مفهوم «احکام اسلام» در قانون اساسی است. بر همین اساس، معنای بسیاری از هنجارهای اسلامی ذکرشده نیز به یکی از این دو هنجار ارجاع داده شده است.
The Constitution due to its role in regulating the relations between individuals and the state is greatly important and therefore، determination of the precise meaning of the concepts set forth in that is significant too. The Islamic norms mentioned in the Constitution are among the concepts playing an important role in this document and although the superficial meaning of them is clear، but their detailed meaning isn’t explicit. Among them، the concept of “Islamic criteria” (Mavaazin-e-Islam)، for the various quantitative and qualitative reasons، is much more important. The issue of this paper is the determination of the precise meaning of some of these religious norms based on the concept of “Islamic criteria”. It is proved in this research with different reasons، including comparison of these norms with the common norms of Islamic jurisprudence that the concept of Islamic criteria is semantically different from the concept of “Islamic ordinances” set forth in the Constitution. Accordingly، the meaning of many other of mentioned norms also refers to one of these two norms.
خلاصه ماشینی:
همچنین است اصطلاح موازین اسلامی یا موازین اسلام که استفاده از آن در این دوره دیده میشود و میتوان آن را تا پیش از تدوین قانون اساسی در ادبیات برخی فقها از جمله امام خمینی (ره) (خمینی، 1423ق: 81 و 1390، ج5: 436) و بعضی دیگر از اندیشمندان اسلامی اثرگذار بر فضای علمی و دینی آن دوره مانند شهید مطهری (مطهری، 1391: 254 و 1381: 26) و شهید بهشتی (بهشتی، 1386: 179؛ باهنر، بهشتی و گلزاده، 1390: 581) مشاهده کرد؛ هرچند معنای تفصیلی از آن قابل برداشت نیست.
مسائل مربوط به موضوع موازین اسلامی در مذاکرات نمایندگان این مجلس عبارت است از منحصر بودن هنجار بالادستی در موازین اسلامی (منتظری، 1364، ج1: 314)، لزوم ارجاع موازین اسلامی به مذهب شیعهی اثنیعشری (موسوی، 1364، ج1: 314؛ سبحانی، 1364: ج1: 468)، ضرورت تعیین مرجع تشخیص موازین اسلامی (صافی، 1364، ج1: 347)، نسبت قوانین و مقررات مصوب با موازین اسلامی از حیث ابتنای بر آنها، با رعایت کامل آنها، مطابق با آنها، عدم مخالفت با آنها و عبارات مانند آن (حجتی، 1364، ج1: 315؛ مکارم، 1364، ج1: 692)، درج موازین اسلامی در یک اصل یا تکرار در همهی اصول (نوربخش، 1364، ج1: 315؛ مکارم، 1364، ج1: 319؛ اوشانا، 1364، ج1: 498)، تفاوت موازین اسلامی با دیگر هنجارهای برتر مانند احکام اسلام (خزعلی، 1364، ج1: 352) و بیان گسترهی نظارتی هنجارهای اسلامی از لحاظ شمول بر انواع مختلف قوانین و مقررات از جمله خود قانون اساسی (خامنهای، 1364، ج1: 315؛ حائری، 1364، ج1: 316؛ حسینی، 1364، ج1: 320).