چکیده:
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی تاثیر سرمایه فرهنگی بر اعتماد اجتماعی است . یکی از ابعاد اصلی سرمایه اجتماعی که نقش مهمی را در برقراری ارتباط بین افراد ایفا میکند، اعتماد اجتماعی اسـت . اعتمـاد اجتمـاعی از عوامل موثر در ایجاد نظم در جامعه است که پیامد آن تقویت انسجام اجتماعی است . به نظر میرسد که سرمایه فرهنگی نقش مهمی را در تبیین اعتماد اجتماعی داشته باشد. لذا در تحقیق حاضر تلاش میشـود تـا نشـان داده شود که سرمایه فرهنگی چه مقدار از تغییرات اعتماد اجتماعی را تبیین میکند. تحقیق حاضر بـه روش پیمـایش اجرا شده و اطلاعات آن با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است . جامعه آماری تحقیق شامل افراد ١٨ سال و بالاتر شهر تهران میباشد. حجم نمونه نیز ٨٤٦ نفر را شامل میشود. شیوه نمونه گیری تحقیق حاضر نیـز به روش خوشه ای چند مرحله ای متناسب با حجم می باشد. یافته های تحقیق حاضر نشان میدهد کـه در ابعـاد مختلف اعتماد اجتماعی در شمال و جنوب شهر تفاوت معنادار وجود دارد و در تمامی ابعـاد اعتمـاد اجتمـاعی، جنوب شهر(٣/٥٨) نسبت به شمال شهر(٢/٨٨) میانگین بالاتری را به خـود اختصـاص داده اسـت . همچنـین در ابعاد مختلف سرمایه فرهنگی در شمال و جنوب شـهر تفـاوت معنـادار وجـود دارد و در تمـامی ابعـاد سـرمایه فرهنگی، شمال شهر(٣/٨٥) نسبت به جنوب شهر (٢/٩٠) میـانگین بـالاتری را بـه خـود اختصـاص داده اسـت . رگرسیون خطی چند متغیره متغیرهای مستقل (سرمایه فرهنگی تجسـم یافتـه ، سـرمایه فرهنگـی عینیـت یافتـه و سرمایه فرهنگی نهادینه شده ) و متغیر وابسته (اعتماد اجتماعی) نشان میدهد که هر سـه متغیـر مسـتقل در مـدل نهایی باقی مانده است و تاثیر هر سه بعد سرمایه فرهنگی بر متغیر اعتماد اجتماعی منفی است . مدل نهـایی مـی- تواند ٣١/١ درصد از تغییرات متغیر وابسته (اعتماد اجتماعی) را تبیین کند و در بین سـه بعـد سـرمایه فرهنگـی، تاثیر سرمایه فرهنگی عینیت یافته بر متغیر اعتماد اجتماعی بیشتر از دو بعد دیگر سرمایه فرهنگی (تجسم یافتـه و نهادینه شده ) میباشد.
خلاصه ماشینی:
یافته های تحقیق حاضر نشان میدهد کـه در ابعـاد مختلف اعتماد اجتماعی در شمال و جنوب شهر تفاوت معنادار وجود دارد و در تمامی ابعـاد اعتمـاد اجتمـاعی، جنوب شهر(٣/٥٨) نسبت به شمال شهر(٢/٨٨) میانگین بالاتری را به خـود اختصـاص داده اسـت .
همچنین ، سرمایه فرهنگی مجموعه ای از ثروت های نمـادین اسـت کـه از یک سو به معلومات کسب شده ای برمی گردد که به شکل رغبت های پایدار ارگانیسم ، حالت درونی شده به خود می گیرند (در فلان زمینه دانش داشتن ، با فرهنگ بودن ، به زبان و نحوه بیان تسلط داشـتن ، جهـان اجتماعی و رمزگان آن را شناختن و خود را در این جهان آشنا دیدن ) از سوی دیگر، بـه صـورت موفقیـت های مادی، سرمایه به حالت عینیت یافته ، میراث فرهنگی به شکل اموال (تابلوها، کتاب هـا، واژه نامـه هـا، ابزارها و ماشین ها) جلوه می کند؛ و سرانجام سرمایه فرهنگی می تواند به حالت نهادینه شده در جامعه به صورت عناوین ، مدارک تحصیلی، موفقیت در مسابقات ورودی و غیره که به استعدادهای فرد عینیـت مـی بخشد؛ جامعه (یا بیشتر اوقات دولت ) که این بازشناسی را اعلام می دارد، آن را نهادینه مـی کنـد و اغلـب برای آن پایگاه قائل می شود و جایگاه تعیین می کند (معلم ، استاد، قاضی، کارمند دولت ).
یافته های حاصل از آزمون پیرسون میان ابعـاد سـرمایه فرهنگـی و ابعـاد اعتمـاد اجتماعی حاکی از آن است که بین تمام ابعاد سرمایه فرهنگی و ابعاد اعتماد اجتماعی رابطه معنـادار وجـود دارد و این رابطه از نوع منفی میباشد.