چکیده:
موضوع مقاله حاضـر وجهـی اکتشـافی دارد و در جسـتجوی سرچشـمه هـای تحـول نظـری در جامعه شناسی معاصر در نسبت با اندیشمندان کلاسیک این رویکرد است . چرخش زبانی سـرآغاز بازاندیشی در جامعه شناسی کلاسیک و ابتنای نظریه اجتماعی مـدرن اسـت . در ایـن مسـیر، بـه اهمیت عمل در نسبت با زبان توجه شده و اینکه بر مبنای کدام واسطه های منطقـی و تـاریخی می توان میان زبان و عمل ارتباط برقرار کرد. سوژه ، تلقی نوین از انسان اجتماعی اسـت کـه بـر فلسفة معاصر متکی است و به جای کنش در فلسفة اولی تکیه کـرده اسـت . بـر همـین قیـاس ، چنین استدلال شده است که چگونه مفهوم عامل با مفروضـات خـاص خـود بـه جـای کنشـگر نشسته است . روش مورد استفاده ، منظومه ای و در پی نشان دادن نسبت میان مفاهیم و قرابـت و غرابت میان اندیشه های اندیشمندان معاصر اجتماعی بر مبنـای چـرخش زبـانی اسـت ؛ بـر ایـن قیاس ، با مرور هر متفکر کامل تر می شود و به مقصود نهایی نزدیک تر. فوکو حلقـه تکمیـل ایـن مقاله است که همة استدلال های مطرح شده را به هم پیوند می زند.
خلاصه ماشینی:
ویتگنشتاین در تحلیل زبان ، به واحدهای بنیادین اشـاره مـی کنـد کـه زبـان ترکیبـی از گونه های مختلف آنهاسـت ؛ زبـان در رسـاله «مجموعـة گـزاره هـا» اسـت و «گـزاره ، نگـارة واقعیت است » (همان ).
ویتگنشتاین در این فقره به تصریح ، علیه هدف اصلی رساله یعنی ابهـام زدایـی از زبـان استدلال می کند و تصریح می کند: زبان روزمره ، مبهم اما کـاربردی اسـت و دقیقـا بـه دلیـل همین ابهام است که در موقعیت های مختلف قابلیت کاربست دارد.
شاید لفظ «مفهوم » در این مورد کفایت معنا نمی کند و بهتر اسـت از لفـظ «منظـر» اسـتفاده شـود، چراکـه مفهوم در دل یک منظر معنای خود را بازمی یابد و دریچه ای که ویتگنشتاین بـا ایـن فقـره گشـوده ، منظـری تماما تازه است .
٢. (function) سرچشمه های رویکرد پراگماتیستی در اندیشة ویتگنشتاین متـأخر از اینجـا آغـاز مـی شـود و پیش تر به تکامل می رسد تا جایی که زبان به امری اجتماعی بدل می شود که با عمل در پیونـد اسـت .
کنش های کلامی بر مبنای مناسبات عملی زندگی جمعی منشأ اثر مـی شـوند و بـه این ترتیب هستی اجتماعی سامانی زبانی می یابد.
گفتمان برای هایدگر معنایی فراتر از زبان و بیـان داشـت و جهان -زندگی را نیز از این مفهوم مراد می کرد، به همین دلیل معتقد بود: «گفتمـان »، تفسـیر پدیده ها در دور-دید آنهاسـت و آنهـا را بـه تمامیـت ارجاعیشـان پیونـد مـی دهـد.
این موضع ، تحلیل ویتگنشتاین از زبان و نسبت آن با عمل را تـداعی مـی کنـد که در مفهوم بازی زبانی خلاصه شده اسـت .