چکیده:
امروزه شهرنشینی فزاینده و افزایش سکونتگاه های شهری ، بیشترین تاثیر را بـر محـیط زیسـت گذاشته و شهر به عنوان یکی از مراکز اصلی آلاینده محیط زیست درآمده است . شهرها مهم ترین خاستگاه مصرف گرایی بوده و مصرف گرایی مزیت خود را در استفاده بی رویـه از منـابع طبیعـی و انرژی می داند. مصرف گرایی همچنین به تولید مواد زاید و زباله هایی می انجامد که از حـد تـوان بازسازی محیط زیست و بازیافت فراتر می روند. هدف ایـن مقالـه بـا اسـتفاده از روش اسـنادی ، تاکید بر رویکردی نوین در اقتصاد محیط زیست شهری است تا از یـک سـو نیازهـای سـاکنین تامین شود؛ منابع طبیعی و انرژی های تجدیدناپذیر از بین نروند و از سوی دیگر فراینـد انباشـت زباله کاهش یابد. این رویکرد نوین «اقتصاد خـدمت و جریـان » نـام دارد. در ایـن روش کـاربرد منابع انسانی جانشین استفاده از منابع طبیعی کمیاب می شود و تقاضا برای کار افزایش می یابد.
خلاصه ماشینی:
هدف ایـن مقالـه بـا اسـتفاده از روش اسـنادی ، تأکید بر رویکردی نوین در اقتصاد محیط زیست شهری است تا از یـک سـو نیازهـای سـاکنین تأمین شود؛ منابع طبیعی و انرژی های تجدیدناپذیر از بین نروند و از سوی دیگر فراینـد انباشـت زباله کاهش یابد.
زنـدگی در محـیط شـهری هرچنـد بـه دوری انسـان از طبیعـت منجـر مـی شـود، امـا به هیچ وجه به معنی بی نیازی انسان به محیط زیست طبیعی نیست ، زیرا همان طور کـه انسـان نیاز اساسی به خوراک ، پوشاک و پناهگاه دارد، به طبیعت نیز نیازمند است .
در این میان فعالیت های اقتصادی نقش عمده ای در تغییر شکل محیط زیست و شهر بر عهده دارند، زیرا «ارتباط انسان و محـیط زیسـت بـه واسـطه کـار صـورت می گیرد» (محمدی اصل ، ١٣٨٨: ٧) و انسان با کار بر روی منابع طبیعـی آن را تغییـر داده و تولید ثروت می کند.
بسیاری معتقدند که شهرها باید «قطع زنجیره استفاده از منابع به واسطه بازیافت ، استفاده مجدد، تولید مجدد و به هر حال منحـرف کـردن مقصـد نهایی مواد از انباشت در گورستان زبالـه یـا کـوره هـای زبالـه سـوزی را بـه انجـام برسـانند» (گیراردت ، ١٣٨٤: ٢٠٠)، زیرا مدل خطی از تولید به مصرف و ساخت زباله امـری ناپایـدار است و قابلیت کلی زیست بوم را در سامانه های شـهری تهدیـد مـی کنـد و بیشـتر بـه قطـع و شکست زنجیره های طبیعی تمایل دارد.