چکیده:
اقتصاد کشورهای در حال توسعه همواره متاثر از فرار مغزها بوده است. تاکنون مطالعه ی منسجمی برای دستیابی به یک نتیجه گیری کلی درباره ی علل فرار مغزها و تاثیرات آن بر اقتصاد کشورهای مبدا صورت نگرفته است. از این رو، در این مقاله به بررسی علل فرار مغزها از 30 کشور در حال توسعه به 16 کشور اصلی عضو سازمان همکاری های توسعه ی اقتصادی طی دوره ی 2004 - 1991، بر اساس الگوی جاذبه مبتنی بر عوامل جاذبه و دافعه پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که جریان فرار مغزها در قالب الگوی جاذبه قابل توجیه است، به طوری که مجموعه ای از عوامل جاذبه و دافعه همچون تفاوت در اندازه ی جمعیت، شرایط بازار کار مانند نرخ دستمزد و بیکاری، کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی، یارانه ی آموزش و مشارکت بخش خصوصی، توضیح دهنده ی جریان فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته است.
خلاصه ماشینی:
از این رو، در این مقاله به بررسی علل فرار مغزها از 30 کشور در حال توسعه به 16 کشور اصلی عضو سازمان همکاریهای توسعهی اقتصادی طی دورهی 2004 - 1991، بر اساس الگوی جاذبه مبتنی بر عوامل جاذبه و دافعه پرداخته شده است.
نتایج نشان میدهد که جریان فرار مغزها در قالب الگوی جاذبه قابل توجیه است، به طوری که مجموعهای از عوامل جاذبه و دافعه همچون تفاوت در اندازهی جمعیت، شرایط بازار کار مانند نرخ دستمزد و بیکاری، کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی، یارانهی آموزش و مشارکت بخش خصوصی، توضیح دهندهی جریان فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته است.
برای این منظور، نرخ مهاجرت نیروی کار ماهر، به عنوان متغیر وابسته، بر روی مجموعهای از متغیرهای توضیحی از جمله تولید ناخالص داخلی، فاصله با نزدیکترین کشور عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی و رابطهی استعماری با آنها، شباهت زبانی، قومیت، فضای سیاسی- اجتماعی و اندازهی جمعیت کشور مبدأ برازش شده است.
با توجه به نتیجهی تخمین، فرضیهی تحقیق مبنی بر امکان توضیح علل فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه به کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی بر اساس مدل جاذبه تأیید شده است، به طوری که تولید ناخالص داخلی، دستمزدها، یارانهی بخش آموزش، نرخ بیکاری، شاخص امید به زندگی، درجهی باز بودن اقتصاد و میزان جمعیت در کشورهای مقصد نسبت به کشورهای در حال توسعه تأثیر معنی داری در توضیح فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه به آن کشورها داشته است.
درجهی باز بودن نسبی اقتصاد کشور مبدأ (کشورهای با درآمد پایین) ارتباط مستقیم و معنیداری با جریان فرار مغزها از این کشورها به کشورهای مقصد داشته است.