چکیده:
اعتقاد به رجعت در دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی، براساس دلایل نقلی اثبات میشود؛ اما این دو شخصیت بزرگ، با استفاده از روش عقلی نیز به اثبات اصل و چگونگی رجعت پرداختهاند. علامه طباطبایی با توجه به نظام معنایی آیات و روایات، رجعت را یکی از مراتب ظهور حق در هستی میداند که خود، امری مبتنی بر دلایل عقلی است؛ اما امام خمینی علاوه بر پذیرش اصل رجعت براساس دلایل نقلی، کیفیت رجعت را با پیشفرض ترتب عوالم هستی و تناظر آن مراتب با مراتب نفس و نیز با تبیین جایگاه تکوینی نفوس انسانی مشمول رجعت در تعبیر تمثّل ملکی نفوس، اثبات کرده است. بنابراین اصل رجعت در دیدگاه دو حکیم بزرگ، هم با روش کلامی و تفسیری و هم با روش فلسفی و عرفانی، در دو زمینة هستیشناسی و انسانشناسی ـ که هر دو در سیطرة حقیقت توحید قرار دارند ـ اثباتپذیر است و این عقیدة اختصاصی امامیه، علاوه بر مبانی و دلایل نقلی، دارای مبانی و دلایل عقلی نیز هست.
Believing in the Return is proved based on traditional reasons in Allameh Tabatabaei and Imam Khomeini’s viewpoints. However، these two great scholars have dealt with proving the origin and manner of return by using a rational method. Due to the meaning system of the verses and narrations، Allameh Tabatabei considers the Return as one of the degrees of God’s representation in the universe which is itself based on rational arguments while Imam Khomeini، in addition to accepting the principle of raj`at based on traditional reasons، has proved the quality of raj`at by assumption of stages of the worlds of existence and correspondence of those stages with the stages of the soul as well as by explicating the developmental status of human soul subject to the return in the expression of angelic imagination of human soul. Therefore، the principle of return in view of these two great scholars، is provable with both theological and interpretive methods as well as philosophical and mystical ones within two fields of ontology and anthropology that both of them are within the realm of the truth of monotheism. In addition to having traditional principles and reasons، this specific Imamyeh’s idea includes rational principles and reasons either.
خلاصه ماشینی:
"علامه طباطبایی با توجه به نظام معنایی آیات و روایات، رجعت را یکی از مراتب ظهور حق در هستی میداند که خود، امری مبتنی بر دلایل عقلی است؛ اما امام خمینی علاوه بر پذیرش اصل رجعت براساس دلایل نقلی، کیفیت رجعت را با پیشفرض ترتب عوالم هستی و تناظر آن مراتب با مراتب نفس و نیز با تبیین جایگاه تکوینی نفوس انسانی مشمول رجعت در تعبیر تمثل ملکی نفوس، اثبات کرده است.
(امام خمینی، 1382 الف: 3 / 194) از عبارت: «کیفیت رجعت، ضروری مذهب ما نیست»، چنین برمیآید که میتوان بر کیفیت رجعت، دلایلی غیر از آنچه در منابع نقلی (قرآن و سنت) آمده، و مستند به تحلیلهای فلسفی یا عرفانی اقامه کرد؛ چنانکه ایشان در جملات خود، نگاهی هم به این معنا دارد: اما مازاد بر اینکه بدنی خلق میشود یا آن بدن اولی را آورده و ارواح پاک رجعتکنندگان در آن داخل میشوند، نداریم؛ فلذا ممکن است قضیة رجعت به نحو تمثل مثالی، ولو در عالم ملک صورت بگیرد و رجعت حسینیه هم ممکن است به این نحو باشد.
2. علامه طباطبایی در بیان چگونگی رجعت، با روش تفسیری خود، علاوه بر نقل، به تحلیل مفاد و نظام معنایی آیات قرآن و روایات با بهره از قواعد عقلی پرداخته است و با این روش، کیفیت رجعت را براساس اصل سیر استکمالی نفوس انسانی و همچنین بهرهگیری از آیات به اصل ظهور حق در هستی ظاهری و باطنی عالم ارائه و اثبات کرده است."