خلاصه ماشینی:
"اما در اصطلاح، برای حاکمیت معانی گوناگونی بیان کردهاند، از جمله: حکومت (government) به معنای حکمرانی، فرماندهی و ادارهٔ امور جامعه است (فرهنگ علوم سیاسی، ۱۳۳۶: ۱۳۸)؛ نظارت بر مردم و فضای جغرافیایی و اقتدار سیاسی عالیهٔ یک نظام، استقلال کشور در سیاستگذاری و تصمیمگیری، از سایر کشورها؛ قدرت دولت بر اعضا و گروههای جامعه، به گونهای که او تصمیمگیرنده نهایی است و ارادهٔ او بر ارادههای دیگر غلبه دارد (مالمیری، ۱۳۸۵: ۲۲).
بنابراین، داستان ملکهٔ سبأ در عهد قدیم هیچ دلالتی بر جواز حاکمیت ندارد و تمام تفاسیر این داستان، فقط برای بیان عظمت ملک سلیمان بوده است.
دربارهٔ مجازبودن یا نبودن حاکمیت زنان، با توجه به داستان ملکهٔ سبأ، که در قرآن کریم مطرح شده، برخی معتقدند این داستان پاسخی است به آنان که زن را فاقد روحیهٔ کاردانی، تدبیر، آیندهنگری، سیاستمداری و گرایش به کمال میانگارند (جوادی آملی، ۱۳۸2: ۲۸۲؛ مصطفوی، ۱۴۱۶: ۱۰۳).
۲. روایات اسلامی روایات متعددی وجود دارد که هر یک به نحوی بر مجاز نبودن حاکمیت زنان دلالت دارد، اما مهمترین حدیثی که مخالفان به آن تمسک جستهاند، حدیثی مشهور از رسول خدا است که میفرماید: «لن یفلح قوم ولوا امرهم إمراة؛ هرگز رستگار نمیشود قومی که ولایت خود را به زن بسپارد» (بخاری، ۱۴۰۷: 3/316؛ نسائی، ۱۴۱۳: 8/227؛ طوسی، 1424: 6/213؛ عاملی، ۱۴۱۶: 3/328؛ ابنشعبه، بیتا: ۳۵؛ ترمذی، ۱۴03: 3/360، ح۲۳۶۵).
همچنین روایاتی (از فریقین) در دست است که شایستگی زنان را برای این امور منتفی دانسته است؛ مانند: ــ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی میگوید: «لایجوز ان تکون المرأة قاضیة فی شیء من الأحکام؛ زن هرگز شایستگی قضاوت را ندارد و در هیچ یک از احکام نمیتواند قضاوت کند» (شیخ طوسی، 1424: ۲/۵۹۰)."