چکیده:
منتقدین و مورخان هنر امروز با اسطورههای رایج در خصوص اثر هنری که نقادی هنر فرمالیستی و تاریخ هنر سنتی حافظ آنها بودهاند به مبارزه برخاستهاند، اسطورههایی از این دست که اثر هنری را باید همچون کل منطقی و سازمانیای در نظر گرفت که میتواند معنایی همتا با معنای منظور نظر هنرمند بیابد. از جمله تمهیدات مورد استفاده این مورخان هنر میتوان به توجه به راهبردهای گوناگون انتقادی در نوشتههای آنها اشاره کرد. با توجه به مقدمه مذکور مختصر حاضر قصد دارد با تمرکز بر کاربست نظریه در تاریخ هنر توسط مورخان هنر به معرفی کتاب روشها و نظریههای تاریخ هنر بپردازد
خلاصه ماشینی:
آن دآلوا در هر بخش از فصول کتاب، نحوۀ اقتباس و بهکاربستن این نظریهها در تاریخ هنر توسط مورخان هنر را به بحث گذاشته و با ارایۀ نمونه و طرح زنجیرۀ سؤالات پیرامون آنها با توجه به رویکرد مورد نظر، روشی قابل فهم از کاربست نظریه پیش روی مخاطبان قرار میدهد.
علاوه بر این کتاب مبانی تاریخ هنر نوشتۀ گرانت پوک و داینا نیوئل (ققنوس، ۱۳۹۲ و حرفه هنرمند، ۱۳۹۴) نیز ترجمه و چاپ شده است.
نویسنده در این فصل مفاهیم نظریه و روششناسی را نیز مورد اشاره قرار میدهد.
پس از طرح سه سطح از تحلیل آیکونوگرافیک/ آیکونولوژیک Iconology/Iconography بر اساس آراء پانفسکی Erwin Panofsaky، و نیز آراء ابی واربورگ و یان بیالوستوکی، یک نمونه قابل توجه تاریخ هنری اثر لئو اشتانبرگ Leo Eshtanberg مورد اشاره قرار میگیرد تا نحوه کاربست رویکرد مذکور در تاریخ هنر به شکل ملموستری برای مخاطب درک شود.
نویسنده در این بخش به طور اختصاصی مفاهیم بنیادین نشانهشناسی را برای تشریح این دیدگاه، مورد بررسی قرار میدهد، اما آدامز ساختارگرایی و پساساختارگرایی و شالودهشکنی را ذیل مبحث نشانهشناسی بررسی کردهاست، این در حالی است که دآلوا فصل پنجم کتاب را به طور اختصاصی به این سه مقوله تخصیص میدهد.
در کاربست تاریخ هنر مبتنی بر نظریۀ دریافت و تحلیل روانکاوانه در بخش پایانی این فصل با توجه به نمونههای تصویری مورد بررسی قرار میگیرند.
نویسنده در این بخش کتاب با عنوان شالودهشکنی مفاهیم مورد استفاده در شالوده شکنی را در دو نمونه تاریخ هنری دنبال میکند.
این مبحث در کتاب مبانی تاریخ هنر نیز مورد بررسی قرار گرفته است، اما در کتاب آدامز به آن توجهی نشده است.