چکیده:
موضوع امامت اساسی ترین رکن اعتقادی شیعه و فرق آن است. قرامطه به عنوان شاخهای شناخته شده از اسماعیلیه براساس اعتقاد به امامت محمد بن اسماعیل، نواده امام جعفر صادق (ع)، شکل گرفت. حامیان امامت محمد بن اسماعیل ( مبارکیه ) پس از مر گ او به دو گروه منشعب شدند: دسته ای ضمن انکار مرگ محمدبناسماعیل او را هفتمین و آخرین امام که همان مهدی و قائم آخرالزمانی و یا اولوالعزم خواهد بود، دانستند. این گروه سلف قرامطه قلمداد میشوند و گروه دیگری که اقلیت اند با پذیرش مرگ محمدبناسماعیل، سلسله امامت را در فرزندان و ذریه او جاری دانسته،در ائمه فاطمیان مصر تجلی یافتند. با اعلان ظهور عبیدالله المهدیاختلاف بر سر موضوع راهبری نهضت اسماعیلیه و امامت آن تشدید شد و قرمطیان با جدایی از پیکره اسماعیلیان فاطمی بر دعوت قدیم پایفشردند. تغییر خط مشی جدایی طلبان قرمطی این سوال اساسی را مطرح می کند که مبانی فکری قرمطیان دربارهامامچهتغییریکرد؟علاوه براین مبانی مشروعیت امامت قرمطیان چه بوده است؟به منظور پاسخ به این سوالات با طرح فرضیات درخور با روش توصیفی ـ تحلیلی مبتنی بر آثار کتابخانهای به آزمودن فرضیات نایل خواهیم شد.
خلاصه ماشینی:
) طرفــداران امامــت او بــه دو گــروه منشــعب شدند: گروهی که اکثریت را تشکیل می دادند منکر مرگ او شدند و گفتند که محمد بن اسـماعیل هفتمین و آخرین امام است و او را به عنوان مهدی موعود یا قـائم انتظـار مـیکشـیدند ایـن گـروه اکثریت را، ملل و نحل نویسان پیشگامان قرامطه دانسته اند و گـروه دیگـری کـه اقلیـت را تشـکیل میدادند با پذیرفتن مرگ محمدبن اسماعیل معتقد به ادامه ی سلسله ی امامت در ذریه او بودند این گــروه پیشــگامان فاطمیــان مصــر هســتند.
» (دفتری، همان :١٢٤) نصیری در مقاله ی امامت از دیدگاه اسماعیلیان که در کتاب مجموعه مقالات اسماعیلیه آمـده است نیز این نظر را مطرح کرده ، می نویسد که : « بر اساس اختلاف انظـار میـان برخـی انشـعابات 45 اسماعیلی [از جمله قرامطه ]، گاه اسماعیل بن جعفر از سلسله [امامان ] حذف می شـود و در نتیجـه امام علی (ع ) و امام حسن (ع ) هر دو در سلسله ی امامان قرار مـیگیرنـد و گـاه وجـود اسـماعیل تغییری در وضعیت سلسله ایجاد می کند به هـر حـال ، آنچـه مسـلم اسـت در ایـن دوره (دوره ی پیامبری حضرت محمد (ص ))، محمد بن اسماعیل امام هفتم ، امام متم ، اسـاس ، صـامت ، وصـی و ناطق دوره ی بعدی (دور هفتم که دور معادی آخر نامیده می شود) است .