چکیده:
گردشگری یک فعالیت مبتنی بر منبع است و وابستگی مستقیمی به جاذبهها و خدمات دارد، اما در عین حال توسعه موفقیت آمیز آن مستلزم پذیرش گردشگر توسط جوامع میزبان، بویژه در مناطق روستایی است. بنابراین درک واکنش جامعه محلی و عوامل موث ر بر آن ، د ر راستا ی مشارک ت و حمایت مطلوب جامعه روستایی از توسعه گردشگری امری ضروری به شمار میآید . هدف این پژوهش، شناخت ادراک جامعه محلی نسبت به پیامدهای توسعه گردشگری در میان ساکنین روستای دماب، از توابع دهستان مهردشت در نجفآباد اصفهان بوده است. با مرور
برخی از متون موجود، عمدهترین شاخصهای ارزیابی نگرش جوامع میزبان به توسعه گردشگری و پیامدهای آن در حوزههای مختلف محیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی، شناسایی و با طراحی و اعتبارسنجی پرسشنامهای، دادههای مورد نیاز از طریق مصاحبه با ساکنین روستا گردآوری شد. مطابق نتایج حاصل از ارزیابی نگرش مردم محلی، توسعه گردشگری تاثیرات مثبت گستردهتری بر کالبد و تا حدی وضعیت اقتصادی ساکنین روستا داشته است، اما پیامدهای آن در زمینههای محیطی و اجتماعی، منفی و شدیدتر ارزیابی گردیده است. مثبت بودن ارزیابی جامعه محلی نسبت به تاثیرات اقتصادی و کالبدی میتواند ناشی از کوتاه مدت بودن بروز و ادراک این تاثیرات باشد، در حالیکه تاثیرات منفی در حوزههای حساستر محیطی و اجتماعی، در بلندمدت میتواند تاثیرات مثبت آن را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
لذا برنامهریزی برای مواجهه و مقابله منطقی با این تاثیرات، اقدامی لازم و ضروری ب ه نظ ر میرسد، در غی ر این صورت، چشم انداز توسعه گردشگری در این روستا چندان روشن و خوشبینانه نخواهد بود.
خلاصه ماشینی:
گرچه گردشگري بالقوه مي تواند به عنوان يک منبع مالي جديد، با بهبود وضعيت اقتصادي مردم محلي در جوامع روستايي ، کاهش فقر و افزايش اشتغال زايي (٢٠١٠ ,Sebele؛ ٢٠٠٦ ,Giaoutzi and Nijkamp؛ ٢٠٠٤ ,Breidenhann and Wickens؛ ٢٠٠٠ ,Fossati and Panella؛ Lee and ٢٠٠٨ ,Chang)، ابزاري براي توسعه مناطق روستايي باشد، اما زماني که يک جامعة محلي به مقصدي براي گردشگري تبديل مي شود، کيفيت زندگي و نظام هاي ارزشي و آداب و سنن آن نيز تحت تأثير قرار مي گيرند (١ :٢٠١٣ ,Gnoth and Zins).
گردشگري فعاليتي گسترده است که داراي تأثيرات اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي و زيست محيطي زيادي بوده است (عليزاده ، ١٣٨٢: ٥٧) در دهه ي پاياني قرن بيستم بسياري از برنامه ريزان اجتماعي - اقتصادي در کشورهاي اروپايي گردشگري را روشي مطمئن با چشم اندازي بسيار روشن براي توسعه ي روستاها به ويژه محروم ترين آنها معرفي کرده اند (رکن الدين افتخاري و قادري ، ١٣٨١: ٢٣) و امروزه به دليل اثرات چشمگيري که اين فعاليت ها در اقتصاد مناطق پذيرنده گردشگران بر جاي مي گذارد، توجه فراواني به اين زمينه از فعاليت ها مي شود.
وابسته بودن به لحاظ اقتصادي نقش مهمي در اين زمينه دارد و در حاليکه بسياري وابستگي هاي فردي يا جمعي جوامع محلي به عوايد اقتصادي گردشگري را بر نگرش مثبت نسبت به توسعة آن تأثيرگذار مي دانند (٢٠٠٤ ,Harril و ٢٠٠٤ ,McGehee and Andereck)، نتايج برخي مطالعات نيز حاکي از آن است که نگرش ساکنين جوامع وابسته به گردشگري ترجيح توسعة کمتر آن بدليل درک بيشتر آنان از اثرات منفي اين صنعت نسبت به ساکنيني است که کمتر به اين فعاليت وابسته و با آن درگير هستند (٢٠٠٠ ,Sirakaya).