چکیده:
مقالۀ حاضر به معرفی، بررسی و نقد کتاب نظام آوایی زبان فارسی، تألیف محمود بیجنخان میپردازد. کتاب اثری ارزشمند در حوزۀ آواشناسی و واجشناسی زبان فارسی است و امتیازات و نوآوریهای فراوان و ساختار منسجمی دارد. مؤلف در فصل اول، مسئلۀ بازشناسی شنیداری گفتار پیوستۀ فارسی را ـ که موضوع اصلی تحقیق است ـ برگزیده و در فصلهای بعد تلاش کرده است بر اساس روششناسی آزمایشگاهی به سؤال اصلی تحقیق پاسخ دهد. کتاب از نظر محتوا نیز اثری در خور تقدیر است. مؤلف مبانی نظری آواشناسی آکوستیکی و انگارههای نظری بازشناسی گفتار را به صورت جامع و روشن، برای طرح مباحث تولید و درک گفتار زبان فارسی معرفی کرده و در چهارچوب این یافتههای نظری، آزمایشهایی را طرحریزی کرده است تا سرنخهای آکوستیکی معتبر هریک از مشخصههای واجی را در فرایند درک گفتار پیوستۀ فارسی، کشف و استخراج کند. وی همچنین در لابهلای این مباحث، به بحث و پژوهش دربارۀ برخی مسائل مهم نظام آوایی زبان فارسی پرداخته است. با وجود این، این کتاب همانند هر اثر دیگر، نقصها و کاستیهایی دارد که مقالۀ حاضر با هدف رفع و اصلاح آنها تدوین شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که کتاب نظام آوایی زبان فارسی از نظر محتوا در بخشهایی مانند «تکیه از دیدگاه آواشناسی»، «واکهها»، «همخوانهای انفجاری»، «همخوان غلت» و «همخوانهای روان» نیاز به بازنگری دارد.
خلاصه ماشینی:
"اگر مطابق با یافتههای صوتی مؤلف، تغییرات فرکانس و شدت انرژی سازههای فرکانسی 4F-1F را بهعنوان همبستههای آکوستیکی همخوانهای غلت در نظر بگیریم، سؤالاتی که مطرح میشود این است: 1) کدام پارامتر(های) آکوستیکی تبیینکنندۀ این تغییر واجی در سطح تحقق آوایی است؟ 2) آیا تغییرات در سطح این پارامتر(ها) مقولهای است یا مدرج؟ (بهعبارت دیگر، آیا ]ω[ به طور کامل و به صورت مقولهای حذف میشود یا به درجات مختلف تضعیف میشود؟) 3) آیا شواهدی دال بر اختیاریبودن کشش واکه [o] در توالی ]ω[o وجود دارد؟ Bijankhan همخوانهای انفجاری در بخش مربوط به همخوانهای انفجاری زبان فارسی، مؤلف در چهارچوب واجشناسی نظری و آزمایشگاهی، به بحث دربارۀ مشخصههای حنجره، یعنی واکداری و گستردگی چاکنایی، در جایگاههای واجی مختلف و موضع تمایزدهندگی آنها پرداخته است.
مؤلف میتواند مسئلۀ ثبات یا تغییرپذیری کیفیت واکههای کوتاه و بلند زبان فارسی را در بافتهای نوایی (برای مثال تکیهبر/ بدون تکیه) و حتی زنجیرهای (به طور خاص بافت همخوانی) با طرح برخی سؤالات واجی، آزمایش کند: 1) آیا کیفیت واکهها Lazard در زبان فارسی متأثر از عوامل نوایی تغییر میکند؟ 2) اگر این گونه است، آیا تغییرپذیری واکهها وابسته به نوع واکه (واکههای کوتاه و بلند) است؟ 3) شدت تغییرات تا چه اندازه است؟ آیا تغییرات کیفی واکهها چنان زیاد است که به تغییرات واجگونهای منجر میشود (مانند کاهش کیفی واکهها در زبانهای انگلیسی و هلندی به واکۀ شوا)؟ 4) آیا کاهش کیفیت واکه در زبان فارسی، مانند زبان انگلیسی (لیندبلام 1 ، 1963: 1777؛ لیندبلام و مون 2 ، 1988)، آلمانی (موشامر و گنگ، 3 2008: 118) و سوئدی (نورد 4 ، 1986)، وابسته به دیرش واکه است؟ مدرسی قوامی (1392) و صادقی (1394) کاهش واکهای در زبان فارسی را به صورت تابعی از عامل تکیه بررسی و تلاش کردهاند به برخی از این سؤالات پاسخ دهند."