چکیده:
رولان بارت ٢ از اسطوره شناسی به عنوان ابزاری برای رمزگشایی از ابعاد متفاوت زندگی روزمره و فرهنگ عامه استفاده می کند. گرچه نگاه نکته بین بارت در تحلیل ابعاد مذکور، تحسین برانگیز است ، اما مهم روشی است که وی را قادر می کند تا بتواند از دلالت های پنهان پیش پاافتاده ترین و جزئی ترین مسایل زندگی روزمره اسطوره زدایی کند. سپس دیگران نیز این روش را به کار گرفته و تاثیر مهمی در حوزه پژوهش های فرهنگی گذاشته اند. در مقاله حاضر، نقد روش 3 مورد استفاده رولان بارت در اسطوره شناسی مورد توجه است . برای این کار، از آرای ژاک لکان و اسلاوی ژیژک ٤ استفاده شده است . بارت مقاله اسطوره در عصر حاضر را که در آن به تفصیل ، روش و بینش مورد نظرش را توضیح داده است ، با بیان تناقضی پایان می بخشد که اسطوره شناسی قادر به حل آن نیست : اسطوره شناسی از ارائه کلیت ابژه ناتوان و مدام بین ابژه و رمزگشایی از آن در نوسان است . این تناقض برای بارت قابل حل نیست و باعث می شود که تحلیل اسطوره شناسانه به درک نااستوار از واقعیت منجر شود. ظاهرا راه حل این تعارض ، استفاده از مفهوم ناخوداگاه است ؛ مفهومی که بارت آگاهانه آن را از تحلیلش حذف میکند. وساطت ناخوداگاه به عنوان گفتمان دیگری می تواند از محدودیت های دوگرایی شعر (کیفیت طبیعی چیزها) و ایدئولوژی (کیفیت رازآلود چیزها) فراتر رود و پشتوانه نهایی نقد ایدئولوژی را نقطه فراایدئولوژیکی قرار دهد که برای منتقد این امکان را فراهم می کند تا محتوای طبیعی و بیواسطه تجربه را به عنوان پدیده ایدئولوژیک رد کند.
خلاصه ماشینی:
یافته های پژوهش رولان بارت در پایان مقاله "اسطوره در زمانه حاضر" اذعان میکند که نمـیتوانـد ترکیبـی میـان ایدئولوژی و شعر را تصور کند: «به نظر میرسد که این امر دشواریای اسـت کـه در زمانـه مـا مدخلیت دارد و هنوز فقط یک انتخـاب ممکـن در برابـر آن وجـود دارد و ایـن انتخـاب ، فقـط پذیرای دو روش است که هر دو به نحو یکسان افراطی هستند: یا ارائه واقعیتی که تماما در برابر تاریخ نفوذناپـذیر اسـت و ایـدئولوژیزه کـردن آن ؛ یـا بـر عکـس ارائـه واقعیتـی کـه در غایـت رخنه ناپذیر و تقلیل ناپذیر اسـت و - در ایـن مـورد- شـعری سـاختن آن .
اما آیا واقعیت رخنه ناپذیر و تقلیل ناپذیری که بـا فـراروی از نظـام نشـانه شناسـانه و احیـای معنای خود اشیا به عنوان کیفیت طبیعی چیزها مجال بیـان خـود را یافتـه اسـت ، مصـداق دقیـق واقعیت ایدئولوژیک نیست ؟ و آیا شعری ساختن با تکیه بـر بـداهت و خودآشـکارگی واقعیـت (بگذارید واقعیت خود سخن بگوید؛ اگر نیک بنگرید میتوانید به درسـتی دریابیـد کـه واقعیـت چگونه است ) دو حد افراطی اسطوره شناسی را در دام این همانی برابـر نهادهـا نمـیانـدازد؟ بـه اعتقاد بارت ، اینکه ما برای مدت زمانی محکوم شده ایم با شیوه ای افراطی درباره واقعیت سـخن بگوییم ، احتمالا به این دلیل است که ایدئولوژیسم و ضد آن ، گونه هایی از رفتار هستند که هنـوز جادوییاند و شکاف در جهان اجتماعی آنها را وحشت زده ، نابینا و مجذوب کرده است .
مازاد دال نیز عدم تقارن دال و مدلول را تشدید میکند: «آنچه در یک نشانه (نام ) مناسب اهمیت حیاتی دارد، نه شباهت تام و تمـام بـه ابـژه نامیـده شده ، بلکه تنها این واقعیت است که نام "ویژگی بارز" ابژه یا شیء را در خود دارد.