چکیده:
قصههای عامیانه بخش مهمی از فرهنگ عامه را تشکیل میدهند که به دلیل دربرداشتن گنجینه عظیمی از دانش فرهنگی از ارزش بالایی برخوردار هستند؛ به ویژه آن دسته که هنوز به صورت شفاهی توسط مردم روایت میشوند، بستری مناسب برای مطالعه بن مایههای اسطورهای فرهنگ یک منطقه و نیز بررسی کهنالگوهای جمعی و قومی را فراهم میسازند. دست یافتن به الگویی کلی برای بررسی قصهها در صورت پژوهش عمیق و علمی در دادههای گردآوریشده میسر میگردد. در این مقاله، یکی از رایجترین قصههای عامیانه بخش اوز واقع در استان فارس، براساس روش پگاه خدیش که بر پایه الگوی پیشنهادی پراپ برای قصههای ایرانی تنظیم گردیده، ریختشناسی شده است و سپس با رویکرد نمادشناسی اسطورهای مورد تحلیل قرار گرفته است. نویسندگان این مقاله بر آن هستند تا ضمن ارائه الگویی پیشنهادی برای تحلیل و بررسی قصههای عامیانه، نشان دهند که چگونه میتوان از درون یک قصه به ظاهر ساده که در نقاط دورافتاده و توسط مردم عامه گفته میشود، الگوها و بنمایههای متعدد و متنوع اسطورهای را استخراج کرد و از این راه در شناخت نقاط مبهم اسطورهها و نیز نمادها گام تازهای برداشت.
خلاصه ماشینی:
پژوهش هایانسان شناسیایران دوره ٢،شماره ١ بهاروتابستان ١٣٩١،صص ١٨٧ـ١٦٧ ریخت شناسی و تحلیل اسطوره ای قصه عامیانه دختر و درخت کنار آزاده وطن پور کتایون نمیرانیان تاریخ دریافت :١٣٨٩/١١/١٨ تاریخ پذیرش :١٣٩١/١١/٣ چکیده قصه هایعامیانه بخش مهمیازفرهنگ عامه راتشکیل میدهنـدکـه بـه دلیـل دربرداشتن گنجینه عظیمیازدانش فرهنگیازارزش بالاییبرخوردارهستند؛به ویژه آن دسته که هنوزبه صورت شفاهیتوسط مردم روایت مـیشـوند،بسـتری مناسب برایمطالعه بن مایه هایاسطوره ایفرهنگ یـک منطقـه ونیـزبررسـی کهن الگوهایجمعی وقومیرافراهم میسازند.
1 Cupid and Psyche قصه عامیانه دختر و درخت کنار به سه روایت روایت اول روزیبودوروزگاری،زنیکه سال هادرانتظارفرزندبه سرمیبرد؛روزیبه همراه زنان همسایه برایآوردن آب به کناررودرفت وبه درخت کناریرسیدونذرکردکه اگرصاحب دختریشود،اوراهمسرکنارکند.
بااودر صحبت کردومتوجه شدکه اورا"شاه نیل "١میگویندوتمام نزدیکان وخویشاوندان وی "گلازنگی "٢هستند(گلازنگیدرباورمردم منطقۀاوزنام گونه ایدیوآدم خواراست که شباهت هایظاهریورفتاریبسیاریباآدمیان دارد)وتنهااوست که دیگرگلازنگینیست وبه همین دلیل ازآنان جداودراینجاساکن شده است .
شاه نیل به اوگفت که اینک ، خواهدرفت ودخترتاهفت دست لباس پاره نکند،به اونخواهدرسید.
ولیآن شخص قبول نکرد؛زیراکه کوزه ،کوزه شاه بودواومیترسیدازاینکه شاه نیل بفهمدکه کسیازکوزه آب خورده است واوراتنبیه کند؛امادختربالاخره اوراراضی کردوزمانیکه کوزه دردستانش بود،نشان طلاییراکه شاه نیل به اوداده بوددرکوزه انداخت وکوزه رابه آن شخص برگرداندورفت .
شاه نیل که میبینددخترازانجام این کارعاجزمانده است ،به کمک اومیآیدوبافوت کردن ،همه حبوبات وغلات راازهم جدا میکند.
بلبل که میبینددخترازانجام این کارعاجزاست ،ازشاه نیل میخواهدکه به او کمک کندواوبه بلبل میگویدکه ظرف راسفیدکندواین کارانجام میشود.
این بخش ازاسطوره ،با تهدیدیکه شاه نیل ازدرون درخت میکندتابتوانددخترموردنظرش رابه دست بیاورد، 1 Hittite 2 Telepinu 3 Kamrusepas کاملاانطباق دارد.