چکیده:
یکی از مهم ترین شاخصه های فلسفة اجتماعی لیبرال از منظر متفکران قائل به این نظر، بی طرفی حکومت لیبرال در میان تلقی های رقیب از سعادت است . ازاین رو یکی از ایدهآلهای مورد نظر لیبرالها آن است که دولت از مسئلة تعیین خیرهای اجتماعی و سوق دادن شهروندان به سوی یک فضیلت خاص خودداری کند و در میان نگاههای مخالف و رقیب در این زمینه کاملا بی طرف بماند. مقالة حاضر با بررسی آثار برخی از متفکران لیبرال و با استفاده از محصولات فکری منتقدان لیبرالی نشان می دهد که مسئلة بی طرفی ، آنچنان که برخی متفکران تصور کردهاند، ساده و بدون اشکال نیست . آثار این متفکران نشان از آن دارد که تعیین معنای دقیق و مورد توافق از بی طرفی لیبرالی بیش از آنچه در بادی امر به نظر می رسد، معضل ساز بوده است . بی طرفی لیبرالی دچار سردرگمی ها و پیچیدگی هایی است که می توان از آنها به عنوان سردرگمی های معضل ساز و مسئله آفرین یاد کرد. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که تلاشهای شایان توجه صورتگرفته از سوی متفکران لیبرال در این زمینه با موفقیت همراه نبوده است و این شاخصة اصلی حکومت های لیبرال با سردرگمی جدی روبه روست . متن حاضر به بررسی و تحلیل این مفهوم لیبرالی می پردازد.
Liberal thinkers believe that one of the main features of liberal Public philosophy is the Liberal state neutrality among competing Attitudes of happiness. Hence, one of the liberal ideals is that state refrains to determine the public goods and guiding people towards a particular virtue and so state remains neutral among opposition and competing views in this regard. By studying the books and articles of some liberal thinkers and liberal critics, this article shows that neutrality of state, as some scholars have thought, is not simple and solved. The works of these scholars show that the determination of the accepted and exact meaning of liberal neutrality is more Problematic. Indeed neutrality of state in liberal thought face with the problem and complexity that called problematic confusion. The results showed that the efforts of liberal thinkers in this field have been unsuccessful and the main characteristic of liberal state is faced with a serious dilemma. The present article studies this liberal concept.
خلاصه ماشینی:
به عبارت بهتر یکی از هسته های اصلی اندیشة لیبرالی برابری میان شهروندان است و از منظری لیبرالی چنین تصور می شود که لازمة رفتار برابر با شهروندان ، این است که دولت در میان تلقی های مختلف شهروندان از زندگی سعادتمندانه بی طرف باشد و از برتری دادن انتخاب های یک شهروند یا گروهی از آنها بر انتخاب های دیگری یا گروه دیگر خودداری ورزد.
نکتة شایان توجه آن است که نیل یک تفسیر رقیب دیگر برای اصل رفتار برابر با شهروندان را «عدم بی طرفی منطقی » می داند که مفهوم آن این است که دولت لیبرال نمی تواند در مسئلة زندگی سعادتمندانه و انتخاب های مختلف شهروندان در مورد آن بی طرف بماند.
ب) بی ارزشی افعال اشکال دومی که منتقدان لیبرالیسم آن را حاصل اندیشة بی طرفی لیبرالی می دانند، آن است که به واسطة توصیة دولت به بی طرف بودن در میان گرایش های مختلف شهروندان ، اتفاقی که در عمل صورت می گیرد آن است که افعال و اعمالی که شهروندان جامعة لیبرال در پی جویی اهداف و خواسته های خویش انجام می دهند، همه از یک سنخ و یکسان می شود؛ به این ترتیب شهروندان جامعه که هر یک برای نحوة زندگی خود راهی را برگزیده اند، همه به صورت برابری با سیاست هایی از سوی دولت مواجه می شوند که دولت لیبرال مدعی بی طرفی آنهاست .