چکیده:
اختلال اوتیسم یکی از بیماریهای گروه اختلالات فراگیر رشد میباشد که با تخریب پایدار در تعامل اجتماعی متقابل، تأخیر یا انحراف ارتباطی و الگوی ارتباطی کلیشهای محدود، مشخص است. مطالعات نشان میدهد والدین و به ویژه مادران کودکان مبتلا به اوتیسم در معرض مشکلات مربوط به بهداشت روانی هستند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری بر سلامت روان و باورهای غیرمنطقی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اوتیسم در شهر ایلام در سال 1394 انجام گرفته است. نمونه آماری شامل 40 نفر از این مادران است که به صورت در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه 20 نفری (آزمایش و کنترل) با روش تصادفی ساده قرار داده شدند. بدین صورت به منظور تشخیص دقیق، پرسشنامههای سلامت روان و باورهای غیرمنطقی توسط آزمودنیهای هر دو گروه تکمیل شد. سپس گروه آزمایش در 10 جلسه و هر جلسه 2 ساعت تحت درمان به روش شناختی- رفتاری قرار گرفت، اطلاعات بدست آمده از دو مرحله ارزیابی (پیشآزمون و پسآزمون) با آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) تجزیه و تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد که بین گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری در نمرات سلامت روان وجود دارد (05/0 P<) و تفاوت معناداری بین دو گروه در نمرات باورهای غیرمنطقی وجود نداشت. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجهگیری کرد که مداخلة شناختی- رفتاری میتواند در بهبود روان مادران کودکان اوتیسم مؤثر باشد.
خلاصه ماشینی:
"Dempsey, Keen, O’Reilly &amp; Neilands Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, 5th Edition Kaplan & Sadok Malone Corey, Corey, Callanan & Russell وجود این کودکان باعث محدود شدن تعاملات و فعالیتهای اجتماعی خانواده میشود و بر روابط بین فردی آنها تأثیر میگذارد، بر شغل مادر تأثیر منفی دارد، زیرا باعث عدم پیشرفت در کار به دلیل وقت و انرژی کم میشود و در مواردی باعث رها کردن کار توسط مادر به دلیل مسؤولیتهای زیاد در خانه که به خاطر مراقبت از فرزند اوتیسم افزایش مییابد، میگردد.
Allik, Larssen &amp; Smedje ریاحی (1392) در پژوهش خود تأثیر درمان حمایتی بر سلامت روان و باورهای غیرمنطقی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اوتیسم را مورد بررسی قرار دادند که نتایج نشان داد گروه درمانی حمایتی توانسته است سلامت روان افراد گروه آزمایش را ارتقاء دهد.
ریاحی (1392) در پژوهش خود تأثیر درمان حمایتی بر باورهای غیرمنطقی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اوتیسم را مورد بررسی قرار دادند که نتایج نشان داد تأثیر معناداری بین دو گروه در نمرات باورهای غیرمنطقی وجود نداشت.
با توجه به اینکه در مطالعات مختلف از جمله پژوهش میرسشات، رویرز، وارین 4 (2012) دیده شده است که شناختهای والدیگری والدین دارای کودکان اوتیسم با مادران دارای کودکان بههنجار به صورت کاملا مشخصی متمایز است، اما این تمایز در مورد نحوة والدگری مادران در مورد کودکان Hollon &amp; Shaw Oei Tian Oei Tian & Dingle Meirsschaut, Roeyers & Warreyn اوتیستیک و خواهر و برادرهای بههنجارشان مشهود نیست، پس ضرورت دارد که شناختهای مادران را بهطور کلی در مورد همة فرزندان، مورد مطالعه و درمان قرار داد."