چکیده:
ابو اسحاق ابراهیم بن نوبخت از متکلم ـ فیلسوفانی است که درباره تاریخ زندگانی او اختلاف نظر بسیار است. در این مقاله، با شواهد گوناگونی نشان داده میشود که نوبختی اندیشمند معاصر سید مرتضی و ابوالحسین بصری است. همچنین تلاش میشود با مقایسه آرای او با سید مرتضی از متکلمان متقدم و نیز علامه حلی از متکلمان متأخر، تأثیرگذاریهای کلامی ایشان بر مباحث کلامی بهویژه مباحث متأخران و نیز اهمیت و جایگاه تاریخی ـ علمی او با دقت بیشتری بررسی گردد.
خلاصه ماشینی:
علامه حلی از یک سو، تعریف ابوالحسین بصری از اراده خدا را در اصل از آن نوبختی میداند که متکلم معتزلی از وی اقتباس کرده است (حلی، 1363: 67) و از سوی دیگر، در برخی موارد از مضمون کلام و توضیح او برمیآید نویسنده الیاقوت به آرا و استدلالهای سید مرتضی نظر داشته است که از جمله میتوان به مسئله سمیع و بصیر بودن خدا (حلی، 1363: 64 و 65) و چگونگی اراده او اشاره کرد.
پارهای شباهتها میان آرای نوبختی و سید مرتضی به چشم میخورد که چهبسا نظیر نداشته باشد، مانند استدلال آنها برای اثبات حدوث اجسام که هر دو، بر اصل مکانمندی جسم تکیه میکنند، نه لوازم آن؛ یعنی حرکت، سکون، اجتماع و افتراق (نوبختی، 1413: 33؛ نیز نک: مرتضی، 1405، ج3: 10).
به باور او، اگر خدا اصلح را انجام ندهد، هم جواد و بخشنده نیست و هم نشانه نقص در قدرت اوست، زیرا او به وجود مفسده در آن علم دارد؛ با این وصف، توجیهی جز نقص در قدرت او باقی نمیماند (نک: نوبختی، 1413: 55)؛ در حالی که به نظر سید مرتضی بخل یک صفت ناپسند اخلاقی است که شایستگی نکوهش دارد و بر کسی قابل اطلاق است که از ادای حق واجب خودداری ورزد، نه از تفضل (مرتضی، 1431: 200؛ همو، 1405، ج2: 265).
علامه حلی با اینکه مانند نوبختی، اراده را در انسان به معنای قصد (غیر از علم) میداند، ولی بر خلاف او، اراده را مرجح میداند، نه علم به مصلحت را و همچنین آن را مرجح ضرورتبخش میداند، در حالی که نوبختی بهظاهر به ضرورت علی و معلولی باور ندارد (حلی، 1415: 371).