چکیده:
ﻃﻼق ﺷﻮمﺗﺮﯾﻦ ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺮای ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻮاده رﻗﻢ ﺑﺨﻮرد. ﺑﺎ اﯾﻦ وﺟﻮد ﮔﺎه ﮔﺮﯾﺰی از آن ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯽﻣﺎﻧﺪ. ﺑﺎ ﻃﻼق رﺷﺘﻪ ازدواج ﻣﯿﺎن زن و ﺷﻮﻫﺮ ﻗﻄﻊ ﻣﯽﺷﻮد و از آن ﭘﺲ ﺑﺮای ﺑﺎز ﮐﺮدن ﮔﺮوه ﻋﻠﻘﻪ ﻣﯿﺎن آن دو ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺧﯽ اﻗﺪاﻣﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﻮد. اﯾﻦ ﭘﺪﯾﺪه ﯾﮑﯽ از ﻣﺴﺎﺋﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻋﺼﺮ ﻣﺎﺳﺖ ﮐﻪ اﻣﺮوزه ﮐﻤﺘﺮ ﮐﺴﯽ در ﻣﻮرد ﻣﺸﮑﻞ و ﻣﻌﻀﻞ ﺑﻮدن آن ﺷﮏ ﻣﯽورزد. ﻣﯿﺰان ﺑﺎﻻی ﻃﻼق در ﺟﻮاﻣﻊ اﻣﺮوزی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎن را ﺑﻪ ﮐﻨﮑﺎش در ﻣﻮرد ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ ﺑﺮ آن داﺷﺘﻪ ﺗﺎ ﻣﮑﺸﻮف ﮔﺮدد ﮐﻪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰی ﻣﻮﺟﺐ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮی در ﻧﺮخ
ﻃﻼق ﮔﺮدﯾﺪه اﺳﺖ. اﯾﻦ ﭘﺪﯾﺪه ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪدی از زﻧﺪﮔﯽ اﻓﺮاد را ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻗﺮار ﻣﯽدﻫﺪ و ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﻌﻀﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﭘﺪﯾﺪه ﻃﻼق ﯾﮏ ﭘﺪﯾﺪه رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ اﺳﺖ و ﻋﻠﻞ ﻣﺘﻔﺎوت رواﻧﯽ، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ... دارد و ﻣﯽﺑﺎﯾﺴﺖ روﺣﯿﻪ ﻃﻼق زدﮔﯽ در اﻓﺮاد وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺳﺌﻮاﻻت اﺻﻠﯽ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ در ﭘﯽ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﺑﻪ آﻧﻬﺎﺳﺖ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از اﯾﻨﮑﻪ ﭼﻪ ﻋﻮاﻣﻠﯽ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻃﻼق ﻣﯽﺷﻮد؟ و اﯾﻨﮑﻪ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﻃﻼق ﭼﯿﺴﺖ؟ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. ﻣﻮﺿﻮع اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﺑﺮرﺳﯽ و ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻠﻞ ﯾﺎ ﻋﻮاﻣﻠﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در وﻗﻮع ﻃﻼق ﻣﻮﺛﺮ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ و ﻣﯽﺧﻮاﻫﯿﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ، ﭼﻪ ﻋﻮاﻣﻠﯽ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﻃﻼق ﺻﻮرت ﺑﮕﯿﺮد اﻣﺎ اﻫﻤﯿﺖ ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ در اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻠﻞ و ﻋﻮاﻣﻞ اﺻﻠﯽ ﻃﻼق ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮد و ﻫﻤﯿﻨﻄﻮر، ﻋﻮارض رواﻧﯽ–اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻧﺎﺷﯽ از آن ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯽﺷﻮد. و ﺑﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻠﻞ و ﻋﻮارض آن ﻣﺴﺌﻮﻻن اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﮐﺸﻮر ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ اراﺋﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎدات و ﮐﺎرﺑﺮد روﺷﻬﺎی ﺻﺤﯿﺢ ﺗﺮ در ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی و ﮐﺎﻫﺶ اﯾﻦ ﻣﺸﮑﻞ ﭼﺎره ای ﺑﯿﻨﺪﯾﺸﻨﺪ. در ﻧﻬﺎﯾﺖ اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ در ﭼﻬﺎر ﺑﺨﺶ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ–ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ در دو ﺑﺨﺶ اول آن ﺑﻪ ارزﯾﺎﺑﯽ ﻣﻔﻬﻮم ﻃﻼق و ﺑﺮرﺳﯽ آن در ﻧﻈﺎم ﻫﺎی ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﯽﭘﺮدازد. و دو ﺑﺨﺶ ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ آن ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻠﻞ و ﻋﻮاﻣﻞ ﻃﻼق در ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ آن اﺧﺘﺼﺎص ﯾﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
خلاصه ماشینی:
اما در اسلام همانگونه که ازدواج را به عنوان یک پیوند مقدس و دارای کارکردهای فردی و اجتماعی ضروری، مورد تاکید فراوان قرار میدهد؛ طلاق را فی نفسه امری منفور و ناپسند میداند و تمام کوشش خود را در جهت پرهیز خانوادهها از طلاق به کار میبندد، ولی در مواردی که مصالح مهمتر ایجاب کند، ممنوعیتی برای طلاق قائل نشده است؛ به بیان دیگر، یک دسته از روایات اسلامی طلاق را پدیدهای بسیار مبغوض و منفور معرفی کردهاند؛ برای نمونه، در روایات تعبیرهایی از این دست وارد شده است که هیچ چیز در نزد خداوند ناپسندتر از خانوادهای نیست که به وسیله طلاق از هم پاشیده شود و در میان آنچه خداوند حلال نموده هیچ چیز مبغوض تر از طلاق نیست و خدا فردی را که از روی هوا و هوس، زنان را طلاق میدهد، دشمن میدارد.
افزون بر آن، منع قانونی طلاق میتواند انگیزه افراد برای ازدواج را نیز کاهش دهد و این درست برخلاف آن هدفی است که اسلام در نظام اجتماعی خود دنبال میکند.
پس قناعت و پذیرش موقعیتها و وضعیت طرفین بعد از ازدواج میتواند این عامل را خنثی کند که متأسفانه باید اذعان کرد در جامعه کنونی ما برخی از زوجین بدون نگاه به خود و فرد مقابلش توقعات آرمانی را برای زندگی زناشویی تصور میکنند که به عمل رساندن آن غیرممکن بوده و با گذشت مدتی از زندگی مشترک به راهی جز راه طلاق و متارکه نمیانجامد.