چکیده:
قلمرو جغرافیایی شاهنامه پهنة وسیعی از چین و ماچین و هند تا ایران و روم و روس و شام و مصر و سرزمین تازیان است. در این قلمرو از حدود ٤٠٠ موضع جغرافیایی نام برده شده، که نزدیک به ده عنوان آن مربوط به ولایت طوس (زادگاه فردوسی) است. در مقالة حاضر ضمن شناساندن و معرّفی اعلام جغرافیایی ولایت طوس مروری هم بر همة اعلام جغرافیایی شاهنامه و بر اهمیّت آن برای درک بهتر و حتّی تصحیح شاهنامه شده است.
خلاصه ماشینی:
اما اغلبی از مردم ایران چنین میپندارند که غرض از «طوس» در شاهنامه و دیگر متون تنها همین شهر طابران بوده، در حالیکه یادکردهای فردوسی از طوس به گونهای است که به طور وضوح مینمایاند طوس نه یک شهر بلکه ولایتی وسیع بوده است؛ در بعضی از چاپهای شاهنامه (از جمله مسکو) در یک بیت از «شهر طوس» نام برده شده که غلط است، چون در تصحیح آقای دکتر خالقی و همکارانش (آقایان امیدسالار و خطیبی) به جای «طوس» سوس (شوش) آمده است.
*** طوس: طوس که اینک تنها نام شهری ویرانه در جوار شهر مشهد و محل آرامگاه فردوسی است، چون نام یکی از قهرمانان شاهنامه (پسر نوذر پیشدادی) نیز بوده در شاهنامه فراوان آمده و آن را گوش آشنای همگان کرده است؛ ایضا تعلق سرایندة شاهنامه به این دیار نام طوس را شاخص کرده، اما در شاهنامه از ولایت طوس تقریبا نامتناسب با جایگاه و اهمیت آن نام برده شده است.
چنانکه در همة یادکردهای فوق از طوس برمیآید غرض از آن ولایتی بوده است، نه یک شهر؛ اما اغلب چاپهای شاهنامه (از جمله مسکو) در پایان داستان کیخسرو و هنگام بخششهای وی به سالاران ایران، آوردهاند: دگر گنج کش خواندندی عروسبه گودرز فرمود کان را ببخش که آگنده کاوس در شهر طوسبه زال و به گیو و خداوند رخش (مسکو، جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب، ابیات ١٢ـ٢٨١١، ج٥، ص ٤٠١)؛ در حالیکه آقای دکتر خالقی به جای طوس «سوس» (= شوش) آورده، در ترجمة بنداری هم سوس آمده است (خالقی، همان، پانویس بیت ٢٨٣٥، دفتر چهارم، ص ٣٥٢).