چکیده:
استقبال، اقتفا، نظیرهگویی، تضمین و ... شاعران دوران گذشته از اشعار یکدیگر در سنتهای ادبی و عرصة تفنّن، امری شایع و شیوهای رایج بوده است. این گونه هنرنماییها، یا از سر اظهار ارادت به شاعری بزرگ و نامور و جذّابیّت و گیرایی مضمون شعر بود یا از برای رقابت و مجادلة دو شاعر ـ غالبا معاصر با یکدیگر ـ که گاهی در شقّ اخیر، کار به هجو و قدح از طرفین منجر میشد و این بخش اخیر موضوع بحث ما نیست. از نمونه اوّل، صائب تبریزی، سرآمد شاعران معروف به سبک هندی به یاد میآید که در دیوان خود، مضمونها، وزنها و قافیههای بسیاری از شاعران متقدّم (منوچهری، لبیبی، لامعی) معاصر خود را استقبال کرده یا جواب گفته است؛ آنچنانکه این ذوق ورزی و نظیرهگویی را میتوان از ویژگیهای سبک شعر او دانست
خلاصه ماشینی:
معشوق، از اینکه عاشق به سفر میرود و او را تنها رها میکند، گلهمند است و لابد برای اینکه او را از این عزیمت منصرف کند و به خود متوجه سازد به وصف زیبایی خویش اشاره میکند: زین روی پر شقایق و بالای همچو سرو زین موی چون بنفشه و اندام چون سمن یک روز چون شکیبی و چون باشد ای شگفت عیش تو را حلاوت و چشم تو را وسن ایدر خلل ز چیست تو را و گله ز کیست از شهر، یار، خانه، زمن، یا زخویشتن بر راحت حضر چه گزینی همی سفر بر شادی طرب چه گزینی همی حزن شاعر پس از بیان شکوة معشوق، در پاسخ به مدح ممدوح گریز میزند و اینگونه به تخلص میپردازد: گفتم که بیش ازین مخروش و مبار اشک بر چشم آستین نه و انگشت بر دهن هست این همه ولیکن بی طلعت وزیر هر شادیی بود غم و هر راحتی محن چون گفتمش، بدید سخن، خوش شدش بهشت مسکن، بر آن نگار که بودی مرا سکن (دیوان، ١٢٣ ـ١٢٢) با آنکه گفته شد لامعی در قصیدة خود از منوچهری تأثیر پذیرفته ذکر این نکته نیز ضرورت که قبل از قصیدة «نونیه» ـ شبی گیسو فروهشته به دامن ـ شاعر دامغانی، لبیبی خراسانی را قصیدهای است به همین سبک و سیاق که در ضمن ادامة بحث با آن روبرو خواهیم شد.