چکیده:
شاهنامه بیش از هر اثر ادبی دیگر بازتابی از پیشینة فرهنگی و نموداری از جهاننگری ملی ایرانیان نسبت به انسان، جامعه و هستی است. ایجاد فضای تقابلی و دیالکتیکی و طرح مبانی فرهنگی و انسانشناسی در شاهنامه، دغدغههای فردوسی را برای ترسیم مدینة فاضله به کمک پالودگی اخلق فردی - قومی نشان می دهد. یکی از ویژگی های فکری - رفتاری مذموم در شخصیتهای شاهنامه، واکنشهای روانی ناشی از عقدههای »کهتری « و »حسادت« و در نتیجه صفت »داغ زنی « است که ریشة بسیاری از موانع رشد و تعالی انسانها در سیطرة اهریمنی آن رفتار ضد فرهنگی قرار دارد. جستار حاضر به شیوة توصیفی - تحلیلی با تکیه بر نظریة »داغ ننگ« اروینگ گافمن تلش کرده به چگونگی انعکاس این صفت نامیمون در شخصیت های شاهنامه، انواع و دلیل آن، در بخش پهلوانی شاهنامه؛ یعنی از زمان ضحاک تا مرگ رستم بپردازد تا هم برای مخاطبان دلیل منفوریت یا مقبولیت برخی از شخصیت های شاهنامه آشکار گردد و هم دریافته شود که نه تنها معنویت گریزی و غلبة خواستههای مادی بر پیدایش صفت داغزنی تاثیری انکارناپذیر داشته، بلکه عقدههای روانرنجوری ؛ مانند احساس حقارت و حسادت و تمایل ت فرافکنانه، زمینة حضور و جولن شگردهای داغزنی را در شاهنامه افزایش داده است. بههمین سبب، در شاهنامه با هر سه نوع داغننگ: طبیعی )نظیر ظاهر و کنشهای ناهنجار(، فرهنگی و قومی و داغهای سیاسی آشکارا مواجه هستیم .
Khaqani، the great 12th century Persian poet، has undoubtedly a unique style. Although at that time embellishing writing with figurative language and the expression of tetra partite issues had obsessed the mind of many poets، Khaqani’s odes is the best in this regard. Khaqani’s unrivalled knowledge in history، philosophy، medicine، astrology، stories of prophets and، the Quran، interpretation and hermeneutics، and Persian myths has virtually made his Divan of Odes an encyclopedia. The four elements is a topic that is extensively used in his poetry. The frequency، artistic and the imagistic use of these elements have made him a unique poet in approaching them. The present paper makes an attempt to study the frequency and the way these elements are employed in his odes. For this reason، these elements has been classified formally. Afterwards، other aspects of this artistic feature are addressed and at the end of this study the role of these four elements in creating images in Khaqani's poetry is studied.
خلاصه ماشینی:
"ام اینرو، این پژوهش در پی پاسخگویی به این دو پرسش اساسلی اسلت کله چله نسبتی بین انواع داغ ننگ و شکل نگرفتن جهان آرمانی و اخلقی وجلود دارد؟ ریشله- های روانی - اجتماعی داغم نی در تفکر ایرانی کدامانلد؟ بلرای دسلتیابی بله پاسلخ ایلن پرسشها، بهترین مأمن و ممینه را دوران پهلوانی ؛ یعنلی ام آغلام پادشلاهی ضلحاک تلا پایان مرگ رستم ملک واکاوی قرار دادهایم ؛ میرا معتقدیم این مرحله به سبب موقعیلت بینابینی میان اسلطوره و تلاریخ ام یلک سلو، و ظرفیلت نملادین و تمثیللی ام دیگرسلو می تواند بهترین بستر این بامنمایی و الگویی برای جامعة انسانی و اخلقلی ملورد نظلر فردوسی قرار بگیرد.
فریدون خود می داند بهرة بهین ام قلمرو حکومت خویش را به ایرج بخشیده است: دگرشان م دو کشور آبشخورست که آن بللللومها را درشتی برسلت فردوسی، ١٦٨٨، ج١، ص١١١( دو برادر احساس حقار و حساد می کنند و برای رهایی ام این داغ بله جبلران بیش ام انلدامه روی ملی آورنلد کله منجلر بله قتلل بلرادر پلذیرش داغ برادرکشلی ( و شکلگیری داغ قومی - مطابق نظر گافمن- می شود که بنیان جنگهای طلولنی ایلران و توران بر پایة این داغ شکل می گیرد و دامن شخصیت هایی مهم چون سیاوش داغ ننگ سیاسی ( را می گیرد."