چکیده:
علم و دین در طول تاریخ همواره با هم تعامل داشته اند و نظریه های علمی جدید در تغییر نگـرش انسـان هـا نسـبت بـه جهان موثر بوده است . در قرون وسطی جهانبینی ارسطویی ، اندیشه حاکم بر تفکر مسیحی در اروپا بود. بعد از رنسـانس و انقلاب صنعتی در اروپا و پیدایش مکانیک نیوتنی جهانبینی مکانیکی به تـدریج جـایگزین جهـانبینی ارسـطویی شـد. ایـن دیدگاه نگرش انسان را نسبت به مداخله خداوند در جهـان آفـرینش تغییـر داد و بـه تـدریج بـه نظریـه هـایی دال بـر عـدم ضرورت وجود خداوند منتهی شد. با توجه به اینکه اعتقاد قلبی به وجود خداوند اساس و مبنای التزام بـه دسـتورات او در زندگی دنیایی و تامین سعادت اخروی برای انسان هاست ، تحمل سختیها و مشقت هـای دنیـا را بـرای وصـول بـه مواهـب اخروی برای انسان ها قابل قبول میسـازد و بنـابراین آثـار روانـی و اخلاقـی بسـیار مطلـوبی بـرای آنهـا دارد. بنـابراین هـر جهانبینی و نگرشی که حضور و مداخله خداوند در امور جهان را کم رنگ و غیر ضروری جلوه دهد یـا منکـر ضـرورت نیاز جهان به خالق یکتا شود یقینا سبب از بین رفتن سعادت دنیوی و اخروی انسان ها خواهد شد. بنـابراین ضـروری اسـت که جهانبینی مکانیکی که در آن مداخله خداوند در تدبیر جهان غیر ضروری به نظر می رسـد، مـورد بررسـی و نقـد قـرار گیرد. ما در این تحقیق مبانی نگرش مکانیکی نسبت به جهـان را تبیـین نمـوده و تـاثیر آن را بـر تغییـر دیـدگاه هـای دینـی انسان ها بررسی می کنیم . سپس با توجه به مبانی حکمت متعالیه و اصول فلسفه ملاصدرا، دیدگاه فلسفه مکـانیکی را مـورد نقد قرار خواهیم داد.
خلاصه ماشینی:
). (McGrath,2010 مدلي از جهان که به صـورت بسـيار گسـترده اي در با توجه به اينکه ما در اين تحقيق فلسفه مکـانيکي را اوايــل قــرون وســطي، پذيرفتــه شــده بــود، بــه وســيله مورد بررسي قـرار مـيدهـيم و ايـن نـوع فلسـفه نيـز در کلوديوس بطلميوس ستاره شناسي که در طول نيمه اول حقيقت از پيامدهاي جراحت اولي که فرويد بيان کـرده قرن دوم در منطقه يوناني اسـکندريه فعاليـت مـيکـرد، يعني انقلاب کپرنيکـي کـه زمينـه سـاز نظريـه مکانيـک ابداع شده بود.
در ١٦١٩، کپلـر ايـن دو قـانون را بـه بقيـه استدلال کرد که سيارات در دايره هاي متحـدالمرکز بـه سيارات بسط داد و قانون سـومي را کشـف کـرد: مربـع زمان تناوب يک سياره (آن زماني است که سياره بـراي نيوتن در ابتدا توجه خود را بر کشف قـوانين حـاکم کامــل کــردن يــک دور بــه دور خورشــيد، نيــاز دارد) بر حرکت متمرکز نمـود.
نکتـه مهمـي کـه بايـد آسماني پيشنهاد مي کردکه جهان نظامي مستقل بود کـه درک شود اين اسـت کـه نيـوتن قـادر بـه اثبـات طيـف نيازي به حکومت الهي يا تغذيـه بـراي عملکـرد روزانـه وسيعي از داده هـاي مشـاهده اي بـود، کـه مـيتوانسـت نداشت .
آيا ساعت ساز کـار خـود را جهان آفرينش با خداوند ناتمام رها مي کند؟ يقينا نه !( p٣١,٢٠١٠ , McGrath) بيان شد که در دوران مدرن و پس از پيشـرفت هـاي پالي استدلال کرد که سازماندهي فعلي جهان هم از روز افزون در زمينه هاي علمي در قرن هفدهم متکلمـان لحاظ فيزيکي و هم زيست شناختي، مي تواند بـه عنـوان مسيحي بر اينکه دليـل وجـود خداونـد نظـم موجـود در دليل محکمي براي خرد خداي آفريننده در نظـر گرفتـه جهان است تأکيد مي کردند.