چکیده:
واژه خراسان xor-asan در پهلوی xvaraxan به مفهوم مشرق است که در مقابل آن مغرب قرار دارد . در متون قدیم جغرافیایی آورده شده است که خراسان نام اقلیم و مملکت می باشد و همچنین خراسان را سرزمینی نورانی یا طالع نوشته اند که نام آن ترکیبی است از دو لفظ « خور » و « آسان » که به معنی برآمدنگاه آفتاب می باشد. قدمت طولانی این سرزمین را باید ناشی از موقعیت جغرافیایی آن دانست به گونه که دره ها و دهلیزهای این ناحیه ، راه ورودی بسیاری از اقوام و ملل بوده که در نتیجه حکمرانان و سلاطین و حکومتها ، اداره آنرا بدست گرفته اند...
خلاصه ماشینی:
"و همچنین است که گفتهاند بایزید بسطامی امام جعفر صادق(ع)ملاقات نموده و چندی سقایی آن حضرت را کرده است5در مقابل، ارتباط نزدیک بین متصوفه و امامان بسیار آسان توسط دیگران نقض شده است،نویسنده فضایح الصوفیه در بانی معروف کرخی را برای امام رضا دروغ دانسته و میگوید«اگر راست میبود شیعیان او را در کتب رجال و تواریخ خود ثبت مینمودند،»وی میافزارید:«معروف نزد داود طائی ریاضت بسیار کشیده و داود از تلامذه ابو حنیفه بوده و چوهن معرفو وفات (1)-محمد بن منور،همان،ص 36 و 35.
3 در منطقه دیگر خراسان نیز4به نظر میرسد تصوف شافعی حاکم بوده چرا که نویسنده اسرار التوحید پس از برشمردن سلسله مراتب اساتید شیخ ابو سعید که در انتها به امام شافعی میرسد میگوید:«شیخ ما قدس الله مذهب شافعی داشته و همچنین جمله مشایخ (1)-مالامود،مارگارت:«تشکیلات صوفیان و ساختارهای قدرت در نیشابور قرون وسطی»ترجمه محمد نظری هاشمی،خراسان پژوهی،شال 1،ش 2،1377،ص 72.
2 اما باید اذعان نمود که بعد از حمله مغول صرفا بنا به دلایلی که در ابتدای بحث به آن پرداختیم تصوف روند رو به رشدی پیدا نمود و این میتوانست در مناطقی از خراسان که رنگ تشیع بیشتری به خود داشت ترکیب یافته،تبدیل به نهضتهای مردمی گردد،در واقع ترکیب تشیع با تصوف و ضرورت وجود و شناخت یک مهدی موعود در نهضتی به مانند سربداران سرآغاز و الگوی عمل بسیاری از نهضتهای اعتراضی پس از خود گردید.
دربارهی قلمرو حکومت سربداران دولتشاه سمرقندی میگوید که سربداران کارشان را با تسخیر سبزوار شروع کردند،اما در زمان عبد الرزاق،ارغوانشاه نیشابور و طوس را گرفت4 خبوشان در زمان وجیه الدین مسعود به قلمرو سربداران افزوده گردید5و امیر یحیی کرابی طوس را از تصرف جانی قربانی بیرون آورد و به مرمت و تعمیر آنجا پرداخت6،اما این شهر مجددا در زمان پهلوان حسن دامغانی از تصرف سربداران بیرون رفت."