چکیده:
مطالعات متعدد نتایج ناهماهنگی را در مورد ارتباط باورهای
وسواسی با نشانههای وسواس فکری- عملی و متغیرهای
شناختی گزارش کردهاند. تحقیق حاضر با هدف تعیین ارتباط
زیرمجموعه های وسواس فکری- عملی، آشفتگی استنتاج و
راهبردهای تنظیم هیجانی با باورهای وسواسی در زنان انجام
شده است. پژوهش حاضر مطالعه همبستگی از نوع پیشبینی
میباشد. تعداد 650 زن با سنین 20 تا 40 سال که از طریق
نمونهگیری تصادفی خوشهای دو مرحلهای انتخاب شده بودند،
ابتدا پرسشنامه باورهای وسواسی را تکمیل کردند. از آن تعداد،
83 زن که یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بودند، در گروه
باورهای وسواسی بالا، و 83 زن که یک انحراف معیار بالاتر از
میانگین نبودند، در گروه باورهای وسواسی پایین قرار گرفتند.
ابزارهای پژوهش پرسشنامههای باورهای وسواسی، آشفتگی
استنتاج، تنظیم شناختی هیجان و وسواس فکری- عملی بودند.
دادهها به وسیله تحلیل ممیز با روش گام به گام تجزیه و
تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تنها متغیرهای پیشبین
80 درصد پاسخ / آشفتگی استنتاج، وسواس شستن و احتکار، 1
دهندگان را در گروه هایی که باورهای وسواسی بالا و پایین
داشتند، به درستی طبقهبندی کردند. نتایج این مطالعه مدل
ارزیابی و رویکرد مبتنی بر استنتاج را تایید کرده است.
The many studies have reported inconsistent
results about the relationship between obsessive
beliefs with obsessive-compulsive symptoms
and cognitive variables. The present study has
been done with purpose of determination the
relationship of obsessive-compulsive subgroups,
inferential confusion and emotion regulation
strategies with obsessive beliefs in women.
The present research is correlation study, any
kind of prediction. The number of 650 women
with 20 to 40 ages had been selected by cluster
random two-stage sampling; at first they
completed Obsessive Beliefs Questionnaire.
From those numbers, 83 women who were one
deviation standard higher than average placed in
the group of high obsessive beliefs, and 83
women who weren’t one deviation standard
higher than average placed in the group of low
obsessive beliefs. Research instruments were
questionnaires of obsessive beliefs, inferential
confusion, cognitive emotion regulation and
obsessive compulsive. Data were analyzed by
discriminant analysis with stepwise method. The
results showed that only predictor variables of
inferential confusion, washing and hoarding,
classified correctly 80.1% of respondents in
groups that had high and low obsessive beliefs.
Results of this study have confirmed inference
based approach and appraisal model.
خلاصه ماشینی:
ارتباط زیر مجموعه های وسواس فکری ،عملی آشفتگی استنتاج و راهبردهای تنظیم هیجانی با باورهای وسواسی در زنان The Relationship of Obsessive-Compulsive Subgroups, Inferential Confusion and Emotion Regulation Strategies with Obsessive Beliefs in Women Malahat Amani Abbas Abolghasemi ملاحت امانی عباس ابوالقاسمی بتول احدى محمد تریماتی چکیده مطالعات متعدد نتایج ناهماهنگی را در مورد ارتباط باورهایوسواسی با نشانه های وسواس -فکری- عملی و متغیرهای شناختی گزارش کرده.
Research instruments were questionnaires of obsessive beliefs, inferential confusion, cognitive emotion regulation and obsessive compulsive.
او معتقد است تنها زمانی چنین افکار مزاحم و ناخوانده ای به صورت افکار وسواسی رشد می یابند که فرد اهمیت اغراق آمیزی را به این افکار نسبت میدهد و آنها را وحشتناک ،زننده ،خطرناک غیر اخلاقی و غیره در نظر میگیرد سه بعد از باورهای ناکارآمد مرتبط با OCD شناسایی شده است: الف) مسئولیت پذیری برآورد تهدید (ب) کمال گرایی اطمینان و : اهمیت کنترل افکار کار) گروه) شناختهای وسواس فکری ،عملی (۲۰۰۵ چندین تحقیق با استفاده از نمونه بالینی آبرامویتز خاندکیر، نلسون، دیکون و ،ریگوال ،۲۰۰۶ ،جولین ،اوکانور آردما و ،تودورو ۲۰۰۶ ،تالین بردی و ،هانان (۲۰۰۸ و نمونه های غیربالینی (تالین و همکاران ۲۰۰۸ ،مایر فیشر و ولز (۲۰۰۸) روابط بین نشانههای OCD و متغیرهای شناختی را بررسی کرده اند با وجود ،این یافتههای آنها ناهماهنگیهایی داشته است.
تحقیقات نشان داده اند که در بیماران OCD آشفتگی استنتاج به طور مستقل از باورهای ناکارآمد و حالتهای خلقی میباشد ،آردما ،اوکانور ،املکامپ مارچند و ،تودورو ۲۰۰۵) رویکرد مبتنی بر استنتاج با مدل ارزیابی ناهماهنگ ،نیست به نظر میرسد این دو مدل مراحل متفاوتی را در زنجیره افکار وسواسی هدف قرار میدهند کلارک و ،اوکانور ۲۰۰۴ در کنار تئوریهای شناختی OCD، اخیراً به نقش تلاشهای ناسازگارانه برای تنظیم هیجانی در اختلالات اضطرابی توجه زیادی شده است آمستادر (۲۰۰۸).