چکیده:
درک رابطه متقابل تاریخ و ادبیات از دیرباز مدنظر بزرگان عرصه سخنوری بوده است. رد این رابطه را میتوان در نوشتارهای افلاطون و ارسطو یافت. از 1980 با پیدایش نو تاریخگرایی دو بودگی بین تاریخ و ادبیات که از زمان ارسطو به بعد شیوه غالب اندیشه بوده، فروریخت و با نظریات هایدن وایت و گرین بلات که از منظری متفاوت به تاریخ و ادبیات مینگریستند پیوند دوسویه این دو مطرح شد. هایدن وایت از سکوی زبان به تاریخ مینگرد و اعتقاد دارد واقعیت تاریخی همیشه از طریق روایتهایی ساخته میشوند که آنها را تاریخدانان برساختهاند. برای گرین بلات متون ادبی ابزار قدرت هستند که قابلیتهای لازم را برای نمایش کنشهای اعمال قدرت و نیز مقاومت در برابر قدرت به آنها میدهد. در برابر خوانی تاریخ و ادبیات، نو تاریخگرایی، روابط مربوط به قدرت را بهعنوان مهمترین زمینه هر متن قلمداد میکند و به متن ادبی بهعنوان فضایی برای نمایش روابط مربوط به قدرت و تعامل گفتمانهای مختلف مینگرد. از این منظر نقد ادبی جدید افقی جدید فراروی متون سیاسی قرار میدهد به نحوی که برای تحلیل قدرت سیاسی میتوان از ابزارهای نقد ادبی همچون استعاره، مجاز، کنایه، آیرونی و همچنین شگردها و تمهیدات روایی سود جست.
Understanding the mutual relationship between history and literature has always been significant for men of letters. This relationship can be traced back to the writings of Plato and Aristotle. With the emergence of New Historicism in the 1980s, the duality between history and literature, which was the dominant mode of thought since Aristotle, collapsed and with the theories of Hayden White and Greenblatt, who viewed history and literature in a new light, the reciprocal relation of the two was proposed. Hayden White looks at history through the lens of language and believes that historical facts are made through narratives constructed by historians. To Greenblatt, literary texts are tools of power and this gives them the capacity to display the acts of imposing power and resisting it. Connecting history and literature, New Historicism holds power relations as the most important background to a text and regards the literary text as a space for the manifestation of power and the interaction of different discourses. Thus, modern literary criticism puts political texts in a new perspective which allows for political power to be analyzed by means of the tools of literary criticism such as metaphor, metonymy, irony and narrative techniques.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله اسـتدلال شـده اسـت کـه از یـک سـو ریشه های سنتی تاریخ در مباحث علوم سیاسی با چالش های عمـده روبروسـت امـا در عـین حال فراتاریخ نگاری افق های جدید را برای استفاده از متون روایی و ادبی بـرای فربـه شـدن علوم سیاسی فراهم میآورد.
مقاله حاضر از طریق خوانش دو نظریه مهم گرین بلات و هایدن وایت که در اصل از دو منظر مختلف بحث خود را آغاز میکنند امـا به برداشتی مشترک در باره پیوند میان تاریخ و ادبیات میرسند تلاش میکند تاثیرات آتـی این دیدگاه ها را بر خوانش متون سیاسی جستجو کند.
او در مقاله خود که با عنوان گفتمان تاریخی، بـا ایـن پرسـش آغـاز میکند که آیا به راستی تفاوت خاصی بین روایت های واقعی و روایت های خیالی وجود دارد؟ و آیا مشخصه های زبان خاصی وجود دارد که بتوان براساس آن تاریخ را از افسانه و اسـطوره بازشناخت ؟ بارت در پیجویی این پرسش ، هرگونه گفتار و نوشتار درباره یک رویـداد واقعـی را در زمره کنش زبانی میداند که هرگونه قاعده زبانی درباره آن ها صادق است .
نو تاریخ گرایی روش ادبی را مخاطب قرار میدهد که به جای روش تاریخی مخاطب قرار دارد (٦ :٢٠٠٠ ,Gallaghe and Greenblatt) و در روش ادبی، مجاز شناسی پایگانی ای که استعاره ، کنایه ، مجـاز مرسـل و طنـز اقسـام آن هسـتند، روایـت هـای تـاریخی و سیاسی این روش ها را بکار میگیرند تا بحث های گفتمـانی خـود را برسـازند.