چکیده:
کتاب فرهنگ و زندگی روزمره، اشکال مختلف زندگی روزمره را با رویکرد جامعهشناسی فرهنگی بررسی و تحلیل نقادانه میکند. در این راه ابتدا تعاریف گوناگون فرهنگ را مطرح کرده و ارتباط آن را با طبیعت بشر تبیین میکند. درباره فرهنگ مدرن و چگونگی عقلانی شدن زندگی روزمره انسانهای مدرن سخن میگوید و مرز میان فرهنگ فاخر و رایج را تا حدی روشن میسازد. این کتاب از نظریهپردازان و صورتهای زندگی روزمره انسانها برای اثبات فرضهای خود سود میجوید.
خلاصه ماشینی:
پس از درک این تفاوت با سؤال مهمی مواجه میشویم: چگونه میتوان فرهنگ را در زندگی روزمره درک کرد؟ نویسنده برای فهم این موضوع از تقسیمبندی سهگانۀ ریموند ویلیامز از فرهنگ یعنی «فرهنگ زیسته»، «فرهنگ ثبتشده» و «فرهنگ سنتی برگزیده» استفاده میکند.
هر نسلی فرهنگ بدنیاش را به نسل بعدی منتقل میکند و این فرهنگ در یک مکان و دورۀ زمانی خاص برای یک جامعه به عنوان تکنیکهای بدنی شناخته میشود و ممکن است در جوامع دیگر پذیرفتنی نباشد.
نویسنده در فصل دوم کتاب با عنوان «فرهنگ مدرن و زندگی روزمره» به این مسئله میپردازد که چگونه برخی شیوههای عملکرد روزمرۀ ما را نیروهایی فرهنگی که مشخصۀ جوامع مدرن غرباند، شکل میدهند.
این عقلانیسازی در فرهنگ کاری زندگی مدرن نیز نفوذ کرده و افراد مجبورند در نقشهای خود حرفهای باشند؛ مثلا بوروکراسی پزشکی، یک پزشک را متعهد میکند در رفتار شخصی خود همدلی با بیمار را در چارچوبی کاملا عقلانی رعایت کند.
نویسنده تقریبا در تمام کتاب تلاش کرده به صورت مطلق و جزمی نظر خود را بیان نکند؛ به عنوان نمونه، در پایان این بحث اشاره میکند که همۀ زنان در همۀ گروههای اجتماعی امروز تحت تأثیر این هنجارها نیستند.
کتاب در ابتدا به تعریف فرهنگ و در فصل سوم به تفکیک فرهنگ فاخر و رایج و ارتباط آن با زندگی روزمره میپردازد.
اینگلیس در عین اینکه به بسیاری از بزرگان جامعهشناسی رجوع میکند، نظرات آنها را به طور مطلق نمیپذیرد؛ به عنوان نمونه، در فصل یکم کتاب به دستهبندی خطکشی شدۀ بوردیو انتقاد میکند و از آن تنها برای اثبات فرض اولیۀ خود مبنی بر بدون تأثیر بودن ویژگیهای زیستی افراد در شکلگیری رفتارهای روزمرهشان سود میجوید.