چکیده:
کتاب «طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران» یکی از آثار احمد اشرف است که به همراه علی بنو عزیزی نوشته و توسط سهیلا ترابی فارسانی به فارسی ترجمه شده است. این کتاب دارای چهار عنوان پژوهش «طبقات اجتماعی در ایران اسلامی دوره میانه»، «طبقات اجتماعی در دوره قاجاریه» و «طبقات اجتماعی در عصر پهلوی» و «دولت، طبقات و روشهای بسیج تودهها در انقلاب ایران» است که کار مشترک احمد اشرف و علی بنو عزیزی است. با توجه به اینکه این کتاب یکی از مهمترین پژوهشها در این حوزه است و همچنین نویسنده این کتاب سالها در این زمینه کار کرده است میتوان گفت کتاب رویکردی بیطرفانه و محققانه به موضوع پژوهش، یعنی موضوع طبقات و سلسلهمراتب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و البته مذهبی، در مقاطع مختلف تاریخ ایران، داشته است. این مقاله سعی دارد علاوه بر نکاتی را که نویسنده به آن نپرداخته است معرفی جامعی از این کتاب ارائه دهد و مورد نقد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
فصل ۳: طبقات اجتماعی در عصر پهلوی (با همکاری علی بنوعزیزی) (۷۵- ) نویسنده حکومت ایران در دور ۀ پهلوی (۱۳۰۴- ۱۳۵۷) را دولتی متمرکز و توانمند ارزیابی میکند که در آن: ۱- بخش عمومی گسترده بود و حدود یکسوم نیروی کار شهرنشین را در استخدام داشت؛ ۲- اقتصاد، بالاخص در بخش خدمات بیوقفه رشد کرد و جذب اقتصاد جهانی شد؛ ۳- جمعیت ایران سهبرابر شد و از حدود ۵/۱۱میلیون نفر به ۵/۳۳میلیون نفر رسید؛ ۴- درصد شهرنشینان از کل جمعیت از ۲۱ به ۴۷درصد رسید؛ ۵- در نتیج ۀ برنامههای عقیدتی و پیگیرانه از بالا، نهادهای اجتماعی، آموزشی و فرهنگی کشور سبک و سیاقی غربی به خود گرفت.
[اما] کارگران صنعتی شاغل در بخش خصوصی در طول انقلاب نسبتا غیرفعال باقی ماندند؛ ۶- [در این میان] روستاییان که در آستان ۀ انقلاب نیمی از جمعیت ایران را تشکیل میدادند، از ۲۴۸۳ راهپیمایی در حمایت از انقلاب، صرفا دودرصد در مناطق روستایی برگزار شد ۷- انقلاب در مراحل نهایی خود (آبان - بهمن ۱۳۵۷)، از رشتهای از اعتراضهای پراکنده به جنبشی تودهای و فراگیر تبدیل شد که تقریبا هم ۀ طبقات اجتماعی را دربرمیگرفت؛ ۸-علمای برجسته، بهرغم تعداد اندکشان، بهطور فزایندهای نقش تعیینکنندهای در جنبش مییافتند و آن را با تصویری از آرمانشهری از یک دولت اسلامی عادلانه مجهز میکردند.
نویسنده بر این باور است که «در پی کنارهگیری رضاشاه از سلطنت، بازار بهعنوان پایگاه اجتماعی یک جنبش ملیگرای لیبرال جدید، عمل کرد» (۱۳۲)؛ «در تیر ۱۳۳۱، بازاریان، علما و روشنفکران حمایتشان را از مصدق در مقابله با دربار و نخبگان حکومتگر نشان دادند» (۱۳۳)؛ «قیام شهری ۱۳۴۲، واکنش نیروهای سنتی شهری برضد اصلاحات شاه بود» (۱۳۵)؛ «برنام ۀ اصلاحات [انقلاب سفید] نشاندهند ۀ آغاز دوران جدیدی در ایران بود.