چکیده:
گسترش صنعت و مدرنیزم باعث شده که زندگی بشر دچار تغییر و تحول گردد و این امر حوزة هنر و ادبیات را نیز تحت تاثیر قرار داده است. حاصل این تاثیرپذیری پدید آمدن مینیمالیسم در عرصة داستانسرایی است. به این معنی که نویسنده از حداقل واژگان و ایجاز بهره میگیرد تا داستانی را در طرح ساده بیان کند. هرچند این پدیده در غرب مقولهای جدید محسوب میشود، اما در ادبیات وسیع ایرانزمین نمونههایی فراوان وجود دارد که کاملا منطبق با ویژگیهای داستان مینیمال است.
مقالات شمس تبریزی علاوه بر داشتن ارزشهای محتوایی و بیان آموزههای دینی و عرفانی از جهت داستانپردازی نیز قابل اهمیت است. موجز بودن، حذف حشو و زواید و داشتن درونمایه و تم جذاب از برجستهترین ویژگیهای حکایات و قصههای مقالات است که به نوعی منطبق با شگردهای داستانسرایی مینیمالیستی بشمار میرود. در این نوشته سعی بر آن است که چگونگی بیان حکایات و قصهها در مقالات شمس، همراه با ویژگیهای داستان مینیمالیسم بررسی شود.
The growth of industry and modernism not only transformed the life of man but also influenced the realm of Art and Literature to a large extent. Appearance of Minimalism as a movement in the field of storytelling is the consequence of such influence. The writer employs the minimum number of diction in order to tell a story with a simple plan. Although Minimalism is a new genre in the west, but in the vast realm of Persian Literature there are numerous instances which totally corresponds with the features of a minimalistic story.
Maqalat Shams Tabrizi holds great significance not only in terms of content, religious and mystical instructions but also in terms of storytelling. The most significant characteristics of the accounts and anectodes in Maqalat are the fact that they are succinct, laconic and concise, have attractive themes, without excrements which make them fall in complete accordance with the minimalistic features of storytelling. Analysis of such stories in Maqalat based on those features is the purpose of this article
خلاصه ماشینی:
در این نوشته سعی بر آن است که چگونگی بیان حکایات و قصـه هـا در مقـالات شمس ، هم راه با ویژگی های داستان مینی مالیسم بررسی شود.
بررسی عناصر داستانی در مقالات شمس بیانگـر ایـن اسـت کـه مطالـب کتـاب علاوه بر داشتن ارزشهای محتوایی ، بیان آموزههای دینی و عرفانی ، از جهت ویژگی های داستانپردازی نیز دارای اهمیت است .
» گویا شـمس ایـن نکتـه را نیـک مـی دانسـته کـه در لابـه لای مسـایل عرفـانی و آموزههای اخلاقی و حکمی که تاحدودی مسایل ، سنگین و فهم آنها در نوع خود بـرای مخاطبان دشوار است ، باید برای این که رشته کـلام از دسـت مخاطـب خـارج نشـود، از داستانهای کوتاه که دارای ایجاز و جذابیت خاص است ، استفاده کرد.
باید متذکر شد کـه مقـالات شـمس کتـابی عرفـانی و حکمی است و به هیچ وجه هدف شـمس تبریـزی از آوردن حکایـات، ایجـاد تعلیـق یـا سرگرم کردن خواننده و مخاطب نیست بلکه قصه های او بیش تر تداعی هایی است که بـه دنبال ایراد مفاهیم بیان می شود و در پی خطبه هـا و تعـالیم او ظهـور مـی یابـد.
» در حکایات زیر از مقالات شمس تنها به برشی از لحظـۀ زنـدگی شخصـیت هـای داستان بدون توجه به مکان، اشاره شده است : هندویی در نماز سخن گفت .
شـایان ذکـر اسـت کـه برخی از شخصیت های مقالات شمس به صورت نماد در سـاختار حکایـات تمثیلـی قـرار می گیرد که بیش تر آنها از نوع نماد انسانی و فکری است .