چکیده:
مدیح نبوی یکی از زمینه های شعری است که محور اصلی آن شخصیت حضرت محمد(ص) است. در این هنر شعری، شاعر به توصیف ابعاد مختلف شخصیت پیا مبر می پردازد، او را به لحاظ شکل ظاهری و منش اخلاقی می ستاید و زبان به ذکر معجزات آن حضرت و هر آن چه که در ارتباط با رسالت اوست می گشاید. سخن شاعران در این باب از قلبی برآمده که سرشار از اخلاص و صداقت است و بر عاطفه ای متکی است که ایمان به رسالت پیا مبر و عشق به اخلاق انسانی و ربانی او، آن را شعله ور ساخته است. به دلیل جای گاهی ویژه که این نوع شعر در ادبیات فارسی و عربی دارد، پژوهش حاضر به روی کردی مقایسه ای در چهارچوب ادبیات تطبیقی به بررسی مدیح نبوی در آثار عطار و بوصیری پرداخته و با تکیه بر تولید ادبی این دو شاعر برجسته، جلوه های مختلف این هنر شعری را در ادبیات فارسی و عربی منعکس ساخته است.
Praise of prophets is one of the poetic themes whose main focus is the character of the prophet Mohammad (S). In this poetic genre، the poet describes the different dimensions of the prophet’s character and worships him because of his appearance، moral characteristics and speaks of his miracles and all that is in connection with his mission. This poetry has arisen from a heart which is absolutely pure and sincere and is based on a passion kindled and inspired by the belief in the prophet’s mission and love towards his humane and godlike virtues. Due to the special place this genre of poetry has in the Persian and Arabic literature the present research has attempted to make a comparative study of praise of prophets in Attar’s and Bousiri’s works in order to reflect the different aspects of this poetic genre in the outstanding works of these two great poets.
خلاصه ماشینی:
با بررسی مدیح نبوی در آثار منظوم عطار و دیوان بوصیری به این نکته مـی تـوان پی برد که مدیح نبوی نزد این دو شاعر به دو بخش عمده تقسیم می شود: بخشی از آن به اوصاف معمول و رایج در مدیحه سرایی که بـه جمـال صـورت و سـیرت عنایـت دارد می پردازد؛ بخشی دیگر به بیان اوصاف دینی پیامبر که در ارتبـاط بـا امـر رسـالت اسـت توجه دارد.
عطار در سـرودههـایی متعـدد پیرامون اهمیت رسالت حضرت سخن می گوید و تلاش او را برای هدایت مردم و برخورد با خرافات و بدعت ها می ستاید و نـور هـدایت او را راه گـشای مـشکلات جامعـه انـسانی می داند: جهــانی را بــه معنــی رهنمــون کــرد زمغــز هــر ســخن روغــن بــرون کــرد نگــون ســاری هــر بــدعت از او بــود کـــه نـــور گـــوهر دولـــت از او بـــود اما بوصیری در این راستا، انسان را به روی آوردن به شریعت اسلامی و پـای بنـد بدان فرا می خواند و بیان می کند که شریعت محمدی روشن ساز مـسیر زنـدگی اسـت و انسان را به مقصدی درست رهنمون می سازد و آن را از تباهی مصون می دارد: شـــــریعته صـــــراط مـــــستقیم فلــــیس یمــــسنا فیهــــا لفــــوب علیـــک بهـــا فـــإن لهـــا کتابـــا علیـــه تحـــسد الحـــدق القلـــوب - شریعت محمدی راه راستی است که در سایه آن از تباهی مصون می مانیم .
در تابلوی شاعرانه عطار کـه ایـن رویداد بـسیار مهـم را از زندگی حضرت محمد(ص ) بتـصویر کـشانده اسـت ، خواننـده بـا رویدادهـا و مظـاهری بی شمار برخورد می کند که نشأت گرفته از عاطفه دینی ، متکی بر خیال شعری سـراینده آن و متأثر از تفکرات صوفیانه است که با اصل داستانی که پیامبر خدا آن را بیان نمـوده است ، هیچ گونه ارتباطی ندارد.