چکیده:
شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، با توجه به زمان و مکان نامحدودی که دارد حوادث متنوعی را ترسیم کرده است. در قبال این تنوع حوادث، افراد زیادی با کنش و واکنش های انسانی متفاوت در این اثر، ایفای نقش می کنند؛ بنابراین شاهنامه، بستر مناسبی برای پژوهش محققانیست که علاقه مند تحقیقات بین رشته ای از جمله ادبیات و علم روانشناسی شخصیتها هستند. فردوسی، در توصیف شخصیتهای مهم شاهنامه، به گونه ای نشانه گذاری و تصویرپردازی کرده که با تحلیل های روان شناختی می توان به لایه های پنهانی روان و شخصیت ایشان دست یافت. این امر، حاکی از نگاه دقیق و بصیرت شاعر به سرشت و روان آدمیست. از رهگذر این نکته، پژوهش گر در این نوشتار به بررسی شخصیت اجتماعی سودابه و تطبیق خصوصیات او با بیماران دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی می پردازد.
With respect to its infinite time and space span، Shahnameh Ferdowsi portrays variety of events. The cast of significant characters play their roles through different actions and human reactions hence the Shahnameh is an appropriate choice for those researches interested in interdisciplinary study of literature and science of psychology of personality. In describing main characters in Shahnameh، Ferdowsi had employed such semiology and imagery that with psychological analysis one can penetrate into the hidden layers of their psyche and personality. This shows how the composer is thorough and with his immaculate insight sees through the human nature and psyche. In this respect، the anti social character of Sudabeh is examined in order to find correspondence with those who suffer from anti social personality disorder.
خلاصه ماشینی:
روان شناسي و ادبيّات بيشک ارتباط تنگاتنگي با يکديگر دارند؛ يکي از اين جهت که هر متن ادبي، زادۀ يک ذهن خلّـاق و بـه نـوعي يـک آفـرينش اسـت کـه از درون و ذهـن آفريننده اش برآمده است ؛ پس مي توانـد برانگيختـه و منـتج از نفسـانيات و ذهنيـات و همين طور حالات رواني نويسنده يا شاعرش باشد، ديگر آن که رنگ ولعاب هر متن ادبي - بويژه داستان - از قهرمان اثر و ديگـر شخصـيّ ت هـاي مطـرح شـده اسـت .
در اين مقاله تلاش شده بر اساس شواهد موجود در شـاهنامۀ حکـيم فردوسـي و 1 تطبيق شخصيّت سودابه با ويژگيهاي افراد مبتلا بـه اخـتلال شخصـيّت ضـدّاجتماعي ، طبق ملاکهاي تشخيصي در کتاب DSM-IV-TR بستري جديد براي پيونـد ادبيّـات و روان شناسي نشان داده شود.
او بـا بـيشـرمي مهـر بيعفّتي بر پيشاني سياوش ميزند، در حاليکه مي داند اين عمل ممکن است بـه قيمـت جان سياوش تمام شود: چنــين گفــت ســوداوه کــين نيســت راســت کـــه او از بتـــان جـــز تـــن مـــن نخواســـت مــرا خواســت کــارد بــه کــاري بــه چنــگ دو دســـت انـــدر آورد چـــون ســـنگ تنـــگ (فردوسي، ١٣٩١، ج دوم : ٢٢٦) ويژگي اصـلي افـراد ضـدّاجتماعي ايـن اسـت کـه آنـان «يـک الگـوي فراگيـر از بياعتنايي و تجاوز به حقوق ديگران هستند»(هاماياک آواديس ، ١٣٨٩: ١٠٢٦).