چکیده:
«حدیث» در لغت به هر چیز جدید گفته شده است؛ اما معمولا این واژه در سخن و گفتار به کار میرود. «روایت» نیز در لغت به معنای جریان و نقل است؛ اما بیشتر در معنای گزارش کاربرد یافته است. این پژوهش با تکیه بر کاربردهای «حدیث» و «روایت» در نزد فهرستنگاران و قدمای رجالیان، تلاش نموده است فهمی بهتر از مقصود ایشان در گزارش شرح حال محدثان و ارزیابی آنها به دست دهد. تاکید این نوشتار بیشتر بر تبیین کاربردهای «روایت» است؛ زیرا گستردگی کاربرد روایت در باره منابع مکتوب، محور بودن آنها در روایت احادیث نمایان میسازد.بررسی استعمالات نشان میدهد که «حدیث» در معنای لغوی، درج اقوال ائمه(، گزینش آنها از دیگر آثار و در احادیث منقول از یک مولف در آثار دیگر به کار رفته است. «روایت» نیز علاوه بر معنای لغوی، در گزارش شفاهی احادیث، گزارش کتب دیگران و گزارش نسخهای از یک کتاب، کاربرد یافته است.
خلاصه ماشینی:
آیا عبارت «و فی یدی کتاب فیه أحادیث جعفر بن محمد بن حکیم»، به معنای اقوال این راوی بوده است؟ همچنین، تعبیر «رأیت أجازته له بجمیع کتبه و أحادیثه» را چگونه باید تفسیر نمود؟ در این صورت، از عبارات «روی جمیع الأصول و المصنفات» و «له کتاب رواه عنه عدة» و «أکثر ما یری روایة أبو عبد الله بن جبلة»، چه برداشتی میتوان ارائه کرد؟ بررسی کاربرد «حدیث» و «روایت» در منابع قدما، حاکی از وجود تفاوت در مفهوم آن دو است.
1 کاربرد واژه «حدیث» در معنای اصطلاحی پیش گفته نیز در کتب رجال و فهرست مشاهده میشود؛ برای نمونه، نجاشی در باره کتاب النوادر، اثر محمد بن عبدالمؤمن المؤدب میگوید: فیه سبعمائة حدیث.
به عبارت دیگر، اگر شیخ طوسی برای دسترسی به احادیث گزارش شده از سوی یکی از محدثان، احادیث وی را در یکی از آثارش یافته و نقل نماید، در این صورت تعبیر «کتبهم و أصولهم و مصنفاتهم»، بر آن صدق میکند؛ اما اگر احادیث یکی از محدثان مؤلف را در آثار دیگران یافته باشد، تعبیر «أحادیث أصحابنا»، بر آن صادق است؛ مانند آن که گفته شود احادیث کلینی را در کتاب تهذیب الأحکام یافته و آن را نقل میکنم.
از این رو، آن اثر در فهرست آثار موضوع قرار گرفته و مشایخ از روایت آن خودداری نمودهاند؛ برای نمونه، ابن ولید و به پیروی از او شیخ صدوق، بر این اعتقاد بودهاند که اصل زید الزراد، اصل زید النرسی و کتاب خالد بن عبد الله، از سوی محمد بن موسی الهمدانی جعل شده است.