چکیده:
امروزه تحول در حوزههای مختلف سازمان از قبیل: مسایل اجتماعی، گرایش به کوچکسازی، گرایش به مشارکت کارکنان، گرایش به رقابت بینالمللی، گرایش به کیفیتمداری و توجه مهم به سرمایههای فکری سازمان صورت میپذیرد. این سرمایههای فکری سازمان هستند که دانش اعضای سازمان را با کاربرد آنها، جمع مینمایند. سرمایههای فکری شامل عناصری همچون سرمایهی انسانی، سرمایهی ساختاری و سرمایهی رابطهای است. پس این عوامل مهم و استراتژیک را باید مدیریت نمود، تا هویت مشترک و زمینهای برای بروز مستمر خلاقیتها و توانمندیهای افراد و همچنین پذیرش خود تحولی و تغییر در بین افراد بوجود آید. توسعهی سرمایههای فکری سازمان در ابعاد خلاقیتی، فرهنگی و ارزشی، اخلاقی، انسانی، اجتماعی، علمی، تکنولوژیکی و فکری صورت میپذیرد. این مقاله با بیان قابلیتهای سرمایههای فکری توسعهیافته و شیوههای تحولآفرینی در سرمایههای فکری جهت رسیدن به بهبود سازمانی پیشنهاد مینماید که سازمانها تحول در سرمایههای فکری، ایجاد فضای سالم، ایجاد حسن اعتماد، ایجاد نظام تشویق و پاداش، ایجاد روحیهی خود هدایتی و خود نظمی در افراد را به مد نظر قرار دهند.
خلاصه ماشینی:
از سوی دیگر، با توجه به اینکه علمای جامعهشناسی، روانشناسی، علوم اجتماعی، سیاست و اقتصاد به سازمانها در حکم یکی از نهادهای اساسی جوامع در کشورهای مختلف عنایت خاصی دارند، طی چند دهه از تاریخ پیدایش این علم، تئوریهای سازمان و مدیریت به دلیل تغییر عوامل محیطی و سازمانی از ابعاد انسانی، ساختاری فنآوری و ...
با توجه به تغییر و تحولات سازمانهای امروزی و اینکه میثاق جدید و قدیم سازمانهای دولتی امروزی از مرزهای شفاف سازمان گذر کرده و سازمانها نه تنها به عنوان اجتماع بلکه بعنوان تنگ بلورین ماهی 1 در نظر گرفته میشوند؛ از اینرو پویایی لازمهی منابع انسانی سازمانهاست که از عوامل محیطی و اهداف سازمانی شروع شده و به بهرهوری و رضایت شغلی آنان ختم میشود.
از عوامل تأثیرگذار بر منابع انسانی سرمایههای فکری میباشند که در الگوی زیر آمده است: Bose Levett and Guenor Fridman Hung and Lin Groves شکل 4: عوامل اثرگذار بر مدیریت منابع انسانی و سرمایههای فکری عوامل تأثیرگذار بر مدیریت منابع انسانی موضوع انباشت سرمایهی انسانی، مهمترین دستاورد مدلهای توسعهی منابع انسانی است.
یکی دیگر از صاحبنظران توسعه بنام «فورتادو» در تحلیل شاخصهای توسعه به سه بعد اساسی اشاره نموده است: 1- افزایش کارآیی نظام تولید در Nirmal and Sundaresan Good and Rand جامعه، 2- برآورد شدن نیازهای اساسی آحاد مردم، 3- تحقق یافتن آن دسته از هدفهای مورد نظر گروههای مختلف جامعه که به بهرهگیری از منابع کمیاب طبیعت مربوط میشوند؛ بنابراین توسعهی انسانی گر چه بر رشد ظرفیتهای مادی در کنار پرورش استعدادهای ذهنی تأکید دارد، رشد اقتصادی را نیز ابزاری در خدمت «زندگی بهتر انسان» میداند.