چکیده:
توجهی کالبدی و سختافزاری به شهر، مدیریت شهری را گرفتار فرسایش سخت و شکننده مینماید؛ بهتر آن است اهتمام دستاندرکاران جهت برون رفتن از انواع معضلات در حوزهی مدیریت و توسعهی شهری به ریشهیابی باشد که زمینه را برای حل و فصل عمیق سبب گردد، که در این میان به نظر میرسد عمیقترین و کاراترین راه حل، آگاهسازی و ارتقای سطح دانش شهروندی شهروندان است؛ چون مدیران شهری را در هدفگذاری، برنامهریزی و اجرای مناسب اقدامات، برای رسیدن به شهری پایدار کمک مینماید. تحقیق حاضر با تکیه بر نظریههای شهروندی (برایان. اس. ترنر و یورگن هابرماس) و به روش پیمایش انجام گرفته است؛ به این ترتیب که پس از تقسیم شهر ساری به مناطق 3 گانه، با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای و تصادفی، تعداد 437 نفر بهعنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند. جمعیت تحقیق کلیهی شهروندان شهر ساری با ضابطهی سنی 18 سال و بالاتر میباشد. نتایج حاصل از تحقیق، حاکی از متوسط بودن میزان آگاهی شهروندی شهروندان نسبت به امور شهری است که سهم آگاهی مردان بیشتر از زنان میباشد. متغیر رسانههای جمعی و مشارکت در نهادهای مدنی معنادار بوده و رسانههای جمعی، مهمترین تبیینکنندهی آگاهی شهروندی نسبت به امور شهری میباشد. متغیرهای زمینهای (گروههای سنی، سمت در خانوار، وضعیت تاهل، وضعیت فعالیت) معنادار میباشند و تطابق یافتههای این متغیرها دلالت بر ضعف آگاهی در میان جوانان است.
خلاصه ماشینی:
دانش همچون ابزاری جهت غلبه بر موانع مدیریتی و اجرایی بکار گرفته میشود؛ تاکنون مطالعات متعددی به بررسی تأثیر دانش و آگاهی بر رفتار انسانی پرداخته و نتایج تحقیقات نشان میدهد که فقدان دانش مانع مؤثری در برابر الگوی مناسب رفتار شهروندی است (باتلر و همکاران 3 ، 2007)؛ لذا در چنین شرایطی، مدیریت شهری نیازمند به الزامات و واجد ویژگیهای مختلفی است؛ که یکی از مهمترین آنها توجه به مسألهی آگاهی شهروندی (رعایت شدن حقوق 4 و مسئولیتها 5 ) است که یکی از موضوعات مهم در سیاستگذاریهای شهری شهروندی تلقی میگردد؛ چرا که میدانیم که «دانش» پایهی «عمل» است، پس طرح هر گونه رویهی عملی برای آموزش شهروندی در ردهی اول منوط به دانش و آگاهی است (نجاتی حسینی، 1391: 60-11).
با مروری بر تحقیقات داخلی که موضوع شهروندی را در زمینهی آگاهی مورد بررسی قرار دادهاند میتوان گفت که، اکثر تحقیقات انجام شده به بررسی میزان آگاهی شهروندی از حیث حقوق و وظایف، تعهدات، تکالیف، مسئولیتها در سطح ملی (شهروندی ملی) پرداختهاند؛ اما در تحقیق حاضر مفهومی از شهروندی مد نظر قرار دارد که به حقوق و مسئولیتهای شهری شهرنشینان پرداخته و متولی استیفای آگاهی شهروندی که متشکل از دو بعد حق و مسئولیت بوده، به معنای خاص در سطح محلی است (شهروندی شهری)؛ که در این میان، اقتضایات جامعهی شهری، نظامهای مدیریت شهری، نهادهای محلی و شهری، مقامات محلی، شوراهای شهر و به خصوص شهرداریها، اهمیت و جایگاه خاصی دارند.