چکیده:
جواهری و فرخی از پرچمداران نهضت ادبی در شعر ملی هستند؛ شعرشان سرشار از مضامین مشترکی است که خود ناشی از داشتن حوزههای مشترک فکری، موضعگیری برخاسته از فرهنگ مشابه و همچنین سرنوشت تاریخی یکسان است. شخصیت بیگانهستیز و سیاسی آن دو را نمیتوان انکار کرد. هر دو به پهنای کتاب تاریخ معاصر، عصری پرتلاطم، سرنوشتساز، جنگهای جهانی، حکومتهای پر از کودتا و تعویض، هجوم و مقاومت را دیدهاند و دریافتهاند که در این میان استعمار، کارگردان تمام رنجها و تاخت و تازها بر پیکره ملتها است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است.
خلاصه ماشینی:
فرخی یزدی و جواهری همواره به میهن عشق ورزیده و هدف اصلی سرودن اشعار سیاسی و اجتماعی خود را پیشرفت و آبادانی جامعه و تلاش در راه گسترش و اعتلای فرهنگ عمومی قرار داده بودند.
از جمله مؤلفههای مشترکی که باعث میشود بتوان شعر سیاسی- اجتماعی فرخی یزدی از ایران و محمد مهدی جواهری از عراق را با هم مقایسه کرد، موارد ذیل می باشد: - حضور استعمار در هر دو کشور - استبداد حکومت وقت در هر دو کشور - همعصر بودن هر دو شاعر - بالا بودن بسامد واژه وطن و آزادی در شعر هر دو شاعر - طرح مسائل مشترک اجتماعی و سیاسی در شعر هر دو شاعر.
در پژوهش حاضر به بررسی فرضیههای زیر در رابطه با اشعار این دو شاعر پرداخته میشود: مضامین سیاسی و اجتماعی بیشترین بسامد را در اشعار فرخی یزدی و جواهری دارد.
محو شد ایران ز اقدام قوام السلطنه محو بادا در جهان نام قوام السلطنه (فرخی یزدی، 1389: 204) جواهری بر این عقیده است که اگر فساد سیاسی و اداری در میان سیاستمداران فاسد و رهبران مستبد نبود، استعمار و دستنشاندگان آن هرگز به مقاصد شوم خود دست پیدا نمیکردند.
جواهری به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی- حضور بیگانگان در کشور- در اشعار خود مردم را به هوشیاری، حرکت به سوی آینده، دفاع از وطن و خروج استعمارگران از کشورشان تشویق میکند و این امر مهم به دست نمیآید؛ مگر اینکه با هم وحدت داشته باشند.