چکیده:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر معنویت اسلامی بر رفتار شهروندی سازمانی با نقش میانجی هویت سازمانی میباشد.جامعۀ آماری این پژوهش را دبیران ورزش مقطع متوسطۀ شهر اصفهان تشکیل دادند. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد هویت سازمانی چنی(1987)، پرسشنامه استاندارد رفتار شهروندی سازمانی مشرف جوادی و یاوریان (2011) و پرسشنامه محققساخته معنویت اسلامی سازمانی استفاده شد. روایی پرسشنامه از روش روایی تشخیصی و پایایی نیز از روش پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار اسمارت-پی.ال.اس.اچ صورت گرفت. ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه معنویت اسلامی 84/0، پرسشنامه هویت سازمانی 82/0 و پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی 89/0 محاسبه شد. آزمون فرضیهها با استفاده از الگوی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار آموس 18 انجام شد. نتایج نشان میدهد که معنویت اسلامی بر هویت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی تأثیر دارد و هویت سازمانی نیز بر رفتار شهروندی سازمانی اثرگذار میباشد. همچنین، هویت سازمانی بهعنوان متغیر میانجی بین معنویت اسلامی و رفتار شهروندی سازمانی، تأثیرگذار میباشد. نتایج حاکی از این است که ارتباط مثبت و مستقیمی بین معنویت اسلامی، هویت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی وجود دارد. شایانذکر است که یافتههای این پژوهش برای مسئولان آموزشوپرورش درجهت برنامهریزیهای فرهنگی و ارتقای سطح رفتارهای معلمان کاربرد دارد. با توجه به یافتهها، توجه به مباحث فرهنگی و دینی حاکم بر جامعه مانند معنویت اسلامی در برنامهریزیهای مدیران این نهاد ضرروی میباشد.
خلاصه ماشینی:
مطالعات درزمینۀ رفتار شهروندی سازمانی درحالگسترش میباشد و نتایج نشان میدهد کارکنانی که ارتباطی قوی با سازمانهای خود را تجربه میکنند از عملکرد بالاتری برخوردار هستند؛ زیرا، آنها نسبت به سازمان احساس مالکیت میکنند و این امر موفقیت مداوم آنها را در پی خواهد داشت و باعث میشود که نسبت به وظایف خود و همکارانشان وفادار باشند و هدفمندی بیشتری را درکارهای روزانۀ خود احساسکنند (الکساندر، دانیل و تئودور<FootNote No="267" Text=" Alexandra, Daniel &amp;amp; Teodor"/>، 2012، 382).
همچنین، بهلحاظ سنی شش درصد از کارکنان بیشتر از 51 سال سن دارند و میانگین سابقۀ کاری پاسخدهندگان 11 سال میباشد بهمنظور بررسی رابطۀ بین معنویت اسلامی، هویت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد که نتایج آن حاکی از این است که ارتباط مستقیم و مثبتی بین متغیرهای پژوهش وجود دارد.
پژوهشهای انجامشده حاکی از وجود رابطۀ معنادار بین هوش هیجانی با عوامل متعددی چون عملکرد شغلی (ابویل<FootNote No="300" Text=" O’Boyle JR"/> و همکاران، 2011)، سلامت روانی، جسمی و اجتماعی (اکستریمرال و بروکا<FootNote No="301" Text=" Extremera &amp;amp; Berrocal"/>، 2006)، اثربخشی گروهی (استابس کومن و ولف<FootNote No="302" Text=" Stubbs Koman &amp;amp; Wolf"/>، 2008)، تسهیل انسجام سازمانی (بلاتنر و باگیگالوپ<FootNote No="303" Text=" Blattner &amp;amp; Bacigalupo"/>، 2007)، اثربخشی تیم و نتایج تیمی (پراتی<FootNote No="304" Text=" Prati"/> و همکاران، 2003)، کیفیت و حل مسأله (افضلور و مینوس<FootNote No="305" Text=" Afzalur &amp;amp; Minors"/>، 2003)، رضایت شغلی و عملکرد (وونگ و لاو<FootNote No="306" Text=" Wong &amp;amp; Law"/>، 2003)، سازگاری عاطفی و اجتماعی(صفوی و همکاران، 1388) و کیفیت روابط اجتماعی (بشارت، 1384) میباشد.