چکیده:
در زبان فارسی وامواژههای بسیاری وجود دارد که از عربی به این زبان راه یافته، ولی پس از ورود به فارسی معنای جدیدی یافته است. این واژگان - که در این مقاله «کلمات فاعربی» خوانده شدهاند - در هر دو زبان عربی و فارسی به همان شکل، یا با شباهت شکلی و شنیداری، وجود دارند، ولی معنایشان لزوما یکسان نیست و از این رو، میتوانند آسیبزا و موجب بدفهمی شوند؛ بدین ترتیب که برخی از مترجمان قرآن و حدیث هنگام مواجهه با این کلمات، معنای فارسی این کلمات به صورت ناخواسته به ذهنشان متبادر میشود. در این پژوهش، پس از طبقهبندی انواع فارسیزدگی و بیان میزان شیوع هر کدام، شواهد در خور توجهی از فارسیزدگی در ترجمههای فارسی نهج البلاغه به دست داده شده است. در هر مثال معنای اصیل عربی و نیز معنای تطور یافته فارسی به یاری منابع اصیل واژه شناسی مشخص شده است. این پژوهش نشان میدهد که در نهج البلاغه واژگانی وجود دارند که حتی در ترجمههای نامدار نهج البلاغه، بر خلاف انتظار، برگردانی نادرست دارند.
خلاصه ماشینی:
آسیب فارسی زدگی در فهم احادیث با تاکید بر ترجمههای نهج البلاغه علی خنیفرزاده 1 بدری واعظی آشتیانی 2 چکیده در زبان فارسی وامواژههای بسیاری وجود دارد که از عربی به این زبان راه یافته، ولی پس از ورود به فارسی معنای جدیدی یافته است.
اولیایی، انصاری، و دین پرور آن را «گردش» - که همان معنای رفت و آمد را میرساند و پذیرفتنی است - ترجمه کردهاند؛ اما در مقابل این دو گروه، دسته سومی (علامه جعفری، دشتی، ارفع، آقا میرزایی، زمانی، مبشری، مکارم، خراسانی، و شهیدی) وجود دارد که در برگردان این مفهوم از واژگان «اختلاف» و «رنگارنگی» استفاده کردهاند و همچنان که میبینیم، معنای فارسی اختلاف به ذهن آنان متبادر شده است.
به طور خلاصه این واژه در ترجمهها این گونه گزارش شده است: «حیله» (آیتی، انصاریان، زمانی، مبشری، اردبیلی، علامه جعفری و خراسانی)، «فریب» (ارفع)، «حیله و چارهکار» (اولیایی، بهشتی، فیض الاسلام و انصاری)، «نیرنگ» (دین پرور و فارسی)، «دغلباز» (استاد ولی)، «چاره کار» (آقا میرزایی، احمدزاده، شهیدی و معادیخواه) و«مکر و حیله» (دشتی و مکارم).
این واژه در هیچیک از ترجمههای موجود، به درستی ترجمه نشده و معادل «کوتاه» نیامده است، بلکه معادلهایی چون: «پست» (انصاریان و علامه جعفری)، «خوار» (انصاری، احمدزاده، اولیایی، بهشتی، مبشری، فارسی، اردبیلی، دشتی و فیض الاسلام)، «سست و ذلیل» (ارفع، زمانی و مکارم)، «خوار و بیبنیان» (آقا میرزایی، آیتی و شهیدی)، «سست و نااستوار» (استادولی)، «سست» (معادیخواه و دین پرور) و «خوار و پست» (خراسانی) آمده است.